ای تو هم سقف عزیز
بهت گفته بودم به وجود بختک ایمان آوردم ؟ باید بگم به چیزهای دیگری هم ایمان اوردم مثل تقدیر ، چشم بد ، دعا نویسی و دعا خونی و مجموعه ی همین کارها و حتی طلسم. به تمام اتفاقاتی که از سر گذروندیم در همین چهار ماه نگاهی بینداز و نظرت را بگو. باور کن ما طلسم شدیم و این خیلی بده که من بلد نیستم چطور طلسم ها را می شکنند. امروز که همراه آن دو برگه به پیشواز من آمدی که از یک مراقبه و یوگای پربار می آمدم در خودم آب شدم. نمی دانم فهمیدی یا نه؟ ما طلسم شدیم و باید فکری به حال این وضع بکنیم وگرنه مجبورم به گزینه ی بعدی فکر کنم: اینکه امسال سال نحسی است و اگر اینطور باشد من خیلی می ترسم (و تو می دانی زندگی من را ).
هم سقف عزیزم
بیا کنار هم کمی بیشتر خوشبخت باشیم . صرفا برای نحسی ها و طلسم های آینده می گویم.
هم سقف عزیز
امروز ، بیست و سوم تیر ، روز بدی برای زندگی من و تو بود. به امید روزهای بهتر...
به امید زندگانی بهتر برای همه. پست احساسی و خوبی بود؛ مخصوصا آنجا که می گویید:
هم سقف عزیزم
بیا کنار هم کمی بیشتر خوشبخت باشیم . صرفا برای نحسی ها و طلسم های آینده می گویم.
مرسی از نظر لطفتون. منم مثه شما امیدوارم زندگی برای همه خوب پیش بره:)