مامان خانم
به اندازه موهای سرم شنیدم که بهشت زیر پای مادرانه. میدونی این جمله خیلی ساده و معمولیه و به درد تو نمیخوره. من بیشتر دوست دارم فکر کنم همونطور که اون خوانندهه میگه: تو " یک گوشه ی پیدانشده توی بهشتی" . این بیشتر شبیه چیزیه که تو هستی. همونجا که فقط مال توئه که هروقت خواستی بری اونجا و با وجود اونجا ، دنیا جای بهتر و قشنگتریه. همون جا که احتمالا خود خدا هم فراموش کرده همچین جایی هم هست!!
توی سه چهار سال اخیر ، چندین بار به معنی واقعی کلمه تکه پاره شدم اما دوباره بلند شدم و تیکه هامو گذاشتم کنار هم و دوباره ادامه دادم و همه ی اینها به خاطر تو بوده. چون تو آدم اصیلی هستی و همیشه همینطور مهربان و صبور بودی. حتی وقتی خود من به خاطر آنچه برای تو اتفاق افتاده بود به خدا هم فحش می دادم ، تو آروم و بی سرو صدا انگار که هیچی نشده ، می گفتی " هرکسی یه تقدیری داره ". مسخره است مادر من ... که تقدیر ما اینقدر بی ربط و بی شعور باشد!! تو باید گریه می کردی ، به زمین و زمان فحش می دادی ، قهر می کردی ، دیگه نماز نمی خوندی ! افسردگی می گرفتی ، غذا نمی پختی ولی هیچ کدوم ازین کارا رو نکردی. به زندگیت جوری ادامه دادی انگار که نه انگار. همینقدر در صلح با دنیا و همه ی موجودات دیگر. واقعا دنیا دیگه چی میخواد غیر ازاین؟! میگن خدا درون همه ی ماست و این یکی رو درست میگن. من که فکر می کنم تو خود خدایی.
تولدت مبارک مامان خانم:))
From M, With Love.