در ستایش خوش شانسی میگ میگ

یک جایی در کارتون میگ میگ هست که وقتی آن کایوت بیچاره طبق معمول در حال دویدن دنبال میگ میگ هست ، می خورند به یک لوله ای و وارد آن می شوند ، بعد لوله باریک و باریک تر می شود و در نهایت که به باریک ترین قطر ممکن رسید ، میگ میگ و کایوت از آن خارج می شوند درحالیکه خودشان هم کوچک شدند.  کایوت لحظه ای می ایستند و نگاهی به خودش می اندازد . بعد سوتی برای میگ میگ می زند و اشاره می کند که بیا از این مسیر برگردیم تا به سایز واقعی مان برسیم.  خلاصه مسیر را دوباره بر میگردند . میگ میگ در سایز اصلی اش از لوله خارج می شود اما کایوت ، آن کایوت بخت برگشته در همان سایز کوچکش مانده.  بعدش هم البته جالب است.  کایوت پای میگ میگ را می چسبد و خوشحال است که بلاخره توانسته این گریت رود رانر را بگیرد اما سرش را که بالا می برد از بزرگی اندامش می ترسد و دور می شود.  

مخلص کلامم این است که آدمها هم مثل همین کایوت خیلی وقتها در شرایطی به آرزویشان می رسند که یا توان لذت بردن از آن را ندارند و یا آن چیز دیگر خیلی اهمیتی ندارد.  من خیلی درک اش می کنم.

  خب ما در وضعیت بلاتکلیفی احمقانه ای گیر کردیم. روزها را با امیدسر می کنیم و شب ها با تحلیل وضع موجود. هردو خسته ایم.  خیلی خسته.  بلاخره که مخ هایمان را می گذاریم روی هم ، تصمیم می گیریم بروم سفر و یک مدت ازاینجا دور بشویم و وقتی برگشتیم آلترناتیوها را پیاده کنیم . دم رفتن مشکلی پیش می آید و همه چیز خراب می شود.  بلیط هایمان با ضررهایش می ماند روی دستمان.  مطمئنم این شهر طلسم دارد که ما در این هشت نه سال هربار برایش برنامه ریختیم یک جوری بهم خورد.  اینها را که می گویم می گوید:  حرفای زنای خونه دار با دو سه تا بچه رو میزنی!! 

سعی می کنیم به روی خودمان نیاوریم  اما خودمان هم می دانیم که به شدت آسیب پذیر شدیم.   درباره ی اینکه ممکن است چی بشود و چی نشود حتی یک کلمه حرف نمی زنیم  چون خوب می دانیم آن کایوت تنها بدشانس دنیا نیست ، هرچند که آن رود رانر هم تنها خوش اقبال دنیا نیست .

پی اس:  می خواهم بدانم این سفارت محترم ، بعد از اسباب کشی اش!!(بله در کمال ناباوری سفارتها هم اسباب کشی می کنند ! گمونم هر قرن یک بار که البته این بارش به تور ما خورده!) چه برنامه ای دارد که سر ما پیاده کند؟! واقعا منتظرم ببینم. 

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد