خط خطی

جدیدا طاقتم خیلی زود تموم میشه و به واکنش های اطرافم خیلی چکشی! ری اکشن نشون میدم . هنوز نظری درباره ی درست و غلط بودن رفتارم ندارم اما کنترلی هم روش ندارم . مثل چند سال پیش صبوری نمی کنم ببینم از ته هرچیزی چی قراره دربیاد و بعد مناسبت با اون واکنش نشون بدم . مطلقا نمی تونم متوجه قصد و نیت بقیه باشم و تا ته فکرشون رو بخونم و خودمو به نفهمی بزنم . درواقع الان به نظرم تنفربرانگیز ترین آدمها کسایی هستند که فکر می کنند خیلی زرنگ اند و با یک پلن بچه گانه ی احمقانه می آیند توی پرایوسی آدم و با چهار تا سوال مسخره دنبال سر صحبت را باز کردن هستند و طرف مقابلشان را هم یک کودن می پندارند که سرش از هیچ جایش درنمی آید ! واقعا چند تا زن توی دنیا اینقدر احمق و کودن اند که اینها همه ی زن ها را این شکلی می بینند ؟! 

جدیدا اگر دستم برسد پاسخ ام به هر حال و احوال پرسیِ بی خود و بی جهتِ هرکسی بلاک است ! اگر دستم نرسد هرکاری که دستم برسد را می کنم و حتی نمی توانم یک دقیقه صبر کنم . در راستای همین وضعیت چند روز پیش یک نفر بهم پیغام داد و بعد از حال و احوال پرسی گفت که این شماره ی جدیدمه و ذخیره اش کن . گفتم :شما و او گفت : اسمم روی پروفایلم هست و من که حوصله ی هیچ موش و گربه بازی ای را نداشتم بلاکش کردم . دقایقی بعد دوستم به خانه ام زنگ زد و گفت : خوشم میاد اولین واکنشت آخرین واکنشته ! اون من بودم که هفته ی پیشم بهت گفتم دارم شمارمو عوض می کنم !! راست می گفت . گفته بود که خط اش را عوض می کند ! 

در واقع یک جورهای افتاده ام که حال همه ی پرروهای عالم و همه ی آنهایی که احساس زرنگی می کنند را بگیرم . چند روز پیش یک اسنپ گرفتم . اسنپی چند دقیقه بعدش زنگ زد و من که داشتم سوار آسانسور میشدم گوشی را برداشتم و گفتم : من همین الان میام پایین . بعد او گفت : من ماشینم خراب شده و نمی تونم بیام . لطف کنید و سفرتونو لغو کنید . من لغو کنم ؟! همین قدر وقتی با یک زن رو به رو می شوند بی شرمی شان اوج می گیرد . گفتم : شما ماشینتون خراب شده . خودتون لغو کنید و او گفت : باشه . تا من به پایین رسیدم هزار بار اسنپ را رفرش کردم و دیدم نخیر . ایشون تصمیم نداره لغو کنه . توی دلم گفتم : باشه . بچرخ تا بچرخیم ! زنگ زدم به همسرم و گفتم : برام یه اسنپ بگیر . او گفت : چرا خودت نمی گیری ؟ من اینجا کار دارم . گفتم : نمی تونم خودم بگیرم و مجبور شدم توضیح بدهم چرا . بعد او با لحن کلافه ای گفت : دیوااانه ای تو ؟! من اینجا هزارتا کار دارم .  لغو کن اونو یکی دیگر بگیر . وقتی دم در ایستاده بودم و داشتم فکر می کردم باید به کی رو بندازم که برام اسنپ بگیره! یک پراید به شماره ی ماشینی که گرفته بودم جلوی پام ایستاد ! بله . همون که ماشینش خراب شده بود و وقتی دیده بود من تصمیم ندارم سفرم رو لغو کنم لطف کرده بود و اومده بود! ماشینش هم اتفاقا از من درست تر بود !  خلاصه که می خواهم بگویم اعصابم کاملا خط خطی است و هرکس که توهم زرنگ بودن جلویم بردارد را رسوای عالم می کنم . 

پی اس :چقدر وقیحانه که فکر کنند حالا که تنهایی باید برات مزاحمت ایجاد کنند . چه وقیحانه .  

که تازه من هنوز تنها نیستم ! 

نظرات 4 + ارسال نظر
لیمو 11 خرداد 1401 ساعت 07:41 https://lemonn.blogsky.com/

عه عه عه پاک نکنی ها!
تازه امروز بیشتر وقت داشتم برای پست هایی که خونده بودم و نظر نذاشته بودم رفتم گذاشتم

پی نوشت: خب پس کامنت نمیذارم که مجبور نشی دوباره بخونیشون

نه قربونت پاک نمیکنم دیگه از سن و سال ما گذشته این کارا
بذار عزیزم هرچی دوس داری بگو من خوشحال میشم

لیمو 10 خرداد 1401 ساعت 08:51

و البته باید بگم من هم یه وقت هایی خیلی بی اعصاب و شدیدالعملم. طوریکه بعد که میخونم چی گفتم یا چه بی صبر کسی رو بلاک کردم از خودم متعجب میشم!

لیمو جان تو به کجاها رسیدی دیگه من جرئت نمیکنم آرشیومو بخونم چون بعدش نمیدونم چرا احساس میکنم باید بزنم پاک کنم همه چی رو تو خیلی خوبی که خوندی

لیمو 10 خرداد 1401 ساعت 08:50

وای از این اسنپ. منم خیلی موردهای اعصاب خرد کنی داشتم باهاش

هوووم اعصاب من بدجور از اون اسنپ و تپسی خورده این سری هم که اومدیم کلی داستان داشتیم

The 11 بهمن 1398 ساعت 16:54 http://thesh.blogsky.com

منم اعصابم خورد شد

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد