تا روزهای بهتر ، آسمان آبی تر

باد آمد و همه ی رویاها را با خود برد 

با این همه اما من‌ باید آوازی بخوانم 

چند و چون کجا و چگونه اش با من است

حرف مرا با شئ خفته در میان بگذار 

حتما صدای حضرت داوود را خواهی شنید 


می خواهم از حالا تا ابد برای خودم در انعکاس آب

آوازی محرمانه بخوانم 

زیرا هنوز 

همه ی کلمات راه خانه ی مرا می دانند.


من از فعل ماضی مطلق می ترسم 

من در قید صفتی ساده از طوایف عاطفه ام ،

و حرف ربط را در کوچه نیافته ام

که از هر مگر مرا در اگری دیگر نظاره کنند .


-سید علی صالحی 

کتاب سوم . برگردیم سر اصل مطلب .

نظرات 1 + ارسال نظر
سارا 9 فروردین 1399 ساعت 23:31 http://naghashihayesara.blogsky.com

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد