Even in youth , we knew the work our mothers left for us

بعدها اگر بازماندم برای باقی بازمانده ها می گویم که روزهای عجیبی در دنیا بود که شریک زندگی ام کیلومترها ازم دور بود ، هر چند روز یک بار می گفت با پرواز امروز ساعت دوازده می آیم و من اصرار می کردم که نیاید ، و همانجا بماند تا بلوکارتش بیاید و بیخیال این سفر پرریسک بشود  ، من! بله من اینها را میگفتم ! وقت سفارت ما تعلیق شده بود و هیچ معلوم نبود کی قرار است دوباره وقت جدید بدهند ، مدارکمان ترجمه نشده در دارالترجمه مانده بود ، درست همان روزها که همه چیز عجیب و غریب بود یک روز بیدار شدم و توی دلم یک دنیا رخت چلونده میشدند !  از شب قبلش مطمئن بودم یک اتفاق بد قرار است بیفتد و اینقدر مطمئن بودم که حتی دنبالش هم افتاده بودم ! تلفن را برداشته بودم و به همه ی آدم‌هایی که میشناختم زنگ زدم . همه به جز افسرده حالی خوب بودند. بعد از مدتها چرخیدم‌ توی اینستاگرام تا اینکه به جای مواجهه با یک اتفاق بد ، با بهترین اتفاقی که می‌شد در این روزهای قرنطینه بیفتد رو به رو شدم .

 بازی monument valley 2 رایگان شده است . قبلا هم گفتم که یک لیست دارم از آدمهایی که دنیا را جایی قشنگتری برای زیستن کردند . حتی اگر یک متر مربع از این دنیا را زیبا کردند . لیستم را آپدیت میکنم و طراحان این بازی شگفت انگیز را که بدون اقرار فقط یک بازی نیست ، که رها شدن در فضای بی مکانی و بازی رنگ‌ها و مکانهای خیال انگیز است در لیستم قرار می دهم  . هم برای خلق این بازی و هم برای رایگان کردن آن در این روزها . دانلودش کنید . هندزفری تان را بزنید و‌ موسیقی اسرار آمیزش را گوش بدهید . گوشه ای از احساسات لطیف مادری را تجربه کنید . عشق کنید و امید داشته باشید . دنیا می‌تواند جای شگفت انگیزی باشد . این ها را با اطمینان میگویم چرا که یک بار پول دادم و این بازی را خریدم و می دانم از چه حرف میزنم . 

پی اس : فکر نمی‌ کردم توی این‌روزها دیگر چیزی برای نوشتن داشته باشم اما دنیا را بینید . 

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد