جمعه ی مطبوع

فکر می کنم تاثیر کولر آبی است . این کولر آبی کل وجودش میمون و مبارک است . آنجا که قطره های باران می خورند بهش و یکی از موزون ترین موسیقی های عالم شنیده می شود و اینجا که وسط ظل گرما ، یک سردی و رطوبت مطبوع می دهد . مدتها بود باد کولر آبی نخورده بودم به پوستم . یعنی ترکیب باد کولرِ آبی و خورشیدِ تابانِ خرداد و یک ویوی درختهای انگور و انجیر و من که معلوم نیست کی بلاخره زبان آلمانی ام راه می افتد ( آنجور که مدنظر خودم است ) مست و ملنگم کرده و چیزی شدم که اصلا تطابقی با خودم در پی ام اس ترین روزهایم ندارد و این دارد کمی نگرانم می کند ! 

ما هرروز می نشینیم پای کلاس آنلاین و الف ب هرروز به من می گوید : 

!sehr gut

!perfekt

و از این حرف ها و احساس می کنم این ها را می گوید که دلم نشکند چون همانطور که چند روز پیش بعد از یک ساعت گفتگویِ فنی کردن درباره ی زبان آلمانی به دوستم گفتم : نمی دانم چرا هرکار می کنم نمی توانم لهجه ی این آلمانی ها را بگیرم و آخر سر یک جوری حرف می زنم که مطمئنم با اولین کلمه ام می فهمند که خیلی پرت ام از مرحله و دوستم گفت : اتفاقا اینا خوششون میاد از کسایی که زبونشون رو با لهجه حرف میزنن . 

اما با همه ی اینها یک بخش دوست داشتنی دارد این زبان که من هروقت از بخش های دیگرش حوصله ام سر می رود خودم را می اندازم توی این بخش و آن داشتن کلمه هایی است که در زبان های دیگر نیست و باید برای بقیه آن را ترجمه کنید . یکی از آن کلمه ها که اخیرا شنیدم ohrwurm است و به معنی آهنگی است که شما می شنوید و تا مدتها توی سرتان هست و با خودتان تکرارش می کنید . همون قفلی زدن روی یک آهنگ است فکر کنم . من هم چند روز است روی آن آهنگ ویگن دچار ohrwurm شدم . همان که می گوید : چرا نمی رقصی ؟! و همش فکر می کنم اگر من مخاطب این آهنگ بودم با همان اولین بار که می شنیدم چرا نمی رقصی؟ می رفتم می رقصیدم و چشمه ی جوشان شاعر همانجا خشک می شد و نتیجه گیری اخلاقی هم کردم که آدم باید یکم سوسول بازی دربیاورد و ادای فلان ها را درآوردن هم خیلی بد نیست ! 

می خواهم بگویم یک باد کولر آبی خلاقیتِ روانم رافعال کرده و واژگان آلمانی ام را بالا آورده و خلاصه همه چیز را بهم ریخته و از من که الان باید با زمین و زمان درگیری می داشتم  یک موجودِ آرام ساخته که نشسته است و به درخت های انگور و انجیر یک جوری نگاه می کند که انگار بی خیال ترین و بی مشکل ترین و خوشحال ترین موجود دنیاست و توی سرش  هم ویگن می گوید : چرا نمی رقصی ؟!