رسوای جهانم !

-یک گروه از دوستان صمیمی ام در واتس اپ داریم که به خاطر اسم و محتوای خاک بر سری اش هربار که میخواهم واتس اپ رو باز کنم میروم توی یک پستو که کسی اسم گروه و حرف هایی که آنجا رد و بدل می شود را نبیند و کابوس شبانه ام این بود که یک بار اشتباهی پیغامی که قراره اونجا بفرستم رو بفرستم یک جای دیگه .

-دیروز سر کلاس همش سوتی می دادم . اینقدر که الف ب گفت : اِمممممم اینا چیه میگی ؟! اگه اینجا بودی همین ماژیک و پرت می کردم تو سرت ! و من که چندین بار در این موقعیت بودم می دونستم که بعدش میگه : این ماژیک میخوره تو سر اونایی که ازشون انتظار این اشتباهاتو ندارم و نیاز به توضیح نبود ولی اون دوباره این توضیح رو داد . حالا من نمیدونم این چه انتظار بی جایی که از من داره ؟!  

من تمام wer ها را با where انگلیسی و تمام wann ها را با when انگلیسی اشتباه می گرفتم . اینها که دارم می گویم در حد “بابا آب داد“ است و من نمی دانم چرا تمام زندگیم در حال نفهمیدن و قاطی کردن ساده ترین چیزها هستم ! آخر کلاس هم شبیه یک از رینگْ برگشته و زیرِ مشت و لگد له شده ، بودم و حس گند شکست را داشتم . امروز میم پ که همیشه سنگ صبور آلمانی من است با پیغام پسغام میگفت که بابا این اشتباهات طبیعیه و ازین حرفا و از آن طرف هم دوست هایم داشتند برنامه می ریختند که شب بروند پیش یکی که شوهرش شب کار است و بعد از دادن کلی فحشِ “ک” دار به من که این روزها جوابم به هر دورهمی ای نه است ، منتظر جواب من بودند . من هم جواب دادم که : ای تو روحِ فلان فلان شده تان بکنند ، ساعت ده شب وقت مهمانی رفتن است آخه ؟! ساعت ده وقت یک‌ کارِ دیگر کردن است و حدس می زنید بعدش چه شد ؟! هیچی سِندِش کردم برای میم پ و تا آمدم پاکش کنم آن دو تا تیک سبز لامصب خورد و الان یک آبرو بر باد رفته ی خاک بر سرم و تا اطلاع ثانوی که بتوانم سرم را بالا بیاورم هیچ حرفی ندارم .