خدمتتون عارضم ازونجایی که یکی از تخمی ترین حال های ممکن رو زیر دست دندون پزشک دارم روزی دو بار خیلی سفت و محکم مسواک میزنم که البته این دندون شماره ی پنج از زیر دستم در رفت . مثل ده سال پیش که شماره ی نمیدونم چند از دستم در رفت . خلاصه بعد از اینکه آقای دندون پزشک هرچی سیخ توی مطبش داشت توی دهن من کرد و در همون حین برایم آواز هم میخوند که نفهمم تا کجای فیها خالدونم دارند می‌رن ! من به این فکر می کردم که چه شیرین که بعد از دوسال تعداد قدم های روی گوشیم بالا رفته . حالا مهم نیست که به نه هزار و ده هزار نمیرسه و در حد دو سه هزار تاست اما این دو سه هزارتایی که پنگوئنم کنارم هست و دستامو محکم میچسبه و برایم حرف میزنه کجا و اون ده هزار تای تنهایی کجا .