امروز نوبت مصاحبه داشتم . درست نمیدونم همه چیز به خوبی پیش رفت با نه . یک عده معتقدند همین که مدارکت نقصی نداشت و پرونده کامل بود باید خداروشکر کنی . من اما انتظار داشتم که مدارک شغلی همسرم رو ازم قبول کنند ( که جز مدارک درخواستی خودشون نیست ) که شاید به این ترتیب ویزام زودتر بیاد. نمیدونم برداشتم این بود که اگه مدارکو ازم بگیرن دیگه نیاز نیست پرونده ام بره المان و همینجا سر و ته قضیه هم میاد . اما آفیسری که باهام مصاحبه داشت اصلا قبول نکرد که مدارکو بگذاره توی پروندم . اونجا یکم دلم گرفت اما بیرون که اومدم و دوستم رو دیدم که تمام اون مدت دم در سفارت منتظرم بوده فکر کردم چیزای مهم تری هنوز دارم که به خاطرشون خوشحال باشم  . 

فعلا خیلی خسته ام . دیروز یک مسیر توی پرواز و امروز یک مسیر با پنگوئنم که البته به شدددت پنگوئن خوبی بود و خیلی زیاد باهام همکاری کرد و دیشب که سه ساعت خوابیدم ازم موجود رو به زوالی ساخته الان . 

تا یه وقتِ سرحال تر .