از خوشی های این روزها هم اینکه دوستم دمِ اومدن یهو دست کرد توی کیفش و یه کادو بهم داد و گفت : پیشاپیش تولدت مبارک . گفتم که این اولین باره که اینقد زود دارم کادوی تولد میگیرم . خندیدیم و حال خوش داشتیم و گفت : 

یادت باشه اینو توی اون تتو که میخوای بزنی لحاظ کنی :))) 


پی اس : داستان تتو هم اینه که روزی که رفتنی بشم به خاطر داشتن این تجربه ی طولانی و این آدمی که شدم قراره یک تتو یک گوشه ای که هنوز نمیدونم کجاست بزنم .