1 جون

امروز سه روز متوالی است که هوا آفتابی و گرمه و اینجا دقیقا همون جاییه که یه عمر گفتن اگه کار خوب بکنید میرید اونجا و همینطور ده روز متوالی که آمار کرونا به ازای هر صدهزار نفر شهروند ، کمتر از صد نفر بوده و طبق همین قانونِ جدی ، مغازه ها و مراکز خرید و رستوران ها باز شدند و من تازه دارم می فهمم آلمان چه جور جاییه . اینجا جاییه که مردمش تمام بعدازظهرهاشون رو در رستوران ها و با نوشیدن ابجو میگذرونن و منظره های قشنگی میسازن . اینجا جلوی خونه هاشون پورش و بنز پارکه اما عصرها با دوچرخه هاشون توی کوچه ها دور میزنن . روزهای آفتابی به شدت شلوغه و مردم با آفتاب خیلی حال میکنن . هرچقدر آب و هواش سه نقطه است ولی طبیعتش واقعا زیبا و تر و تمیز و بکر و تحسین برانگیزه . البته برای ما بیشتر و برای خودشون صرفا “طبیعته دیگه !” 

فکر میکنم خیلی دارم تخصصی نظرات فرهنگی و مردم شناسی مو ارائه میدم و بهترم تمومش کنم ! 

اوضاعم یکم بهتر شده چون مثل چند روز قبل تا سر صبح بیدار نیستم و از وضعیت قاتل سریالی خارج شدم ( که البته اینکه همین سریال ها رو تا ته دیدم هم بی تاثیر نیست در این مورد !) و با شنیدن هرچیزی گرگر اشک نمیریزم . من تو همه چیز تاخیر دارم . نمیدونم چرا delay مفهوم رو بهتر میرسونه ! دیلی دارم واقعا . هرزمان از زندگیم که یادم میاد در مواقع سخت اونکه با سن کم به بقیه روحیه میداد من بود که بعد از شش ماه تازه میفهمیدم چی شده و اون موقع هم کسی نبود به من ‌دلداری بده چون همه اون موقع به مرحله ی پذیرش رسیده بودند . در تمام اتفاقات مهم زندگیم همینجوری بودم . و حالا هم مثل همیشه ... 

اما خب زندگی در جریانه . با قدرت . منم گوشه ی ساحل نشستم و از دیدن این بی انتهایی لذت میبرم . 


پی اس : این عکس گوشه ای از شهر Mainz هست . ماینتز جاهای خیلی قشنگی داشت اما نظر من رو این مجسمه ی رو به رودخونه ی راین جلب کرد . زنِ رهایی که روی یک زانوش و در تعادل ایستاده قشنگ نیست واقعا ؟! 


نظرات 4 + ارسال نظر
ترانه 12 خرداد 1400 ساعت 13:01 http://taraaaneh.blogsky.com

خوش بگذره و لذت ببر از آفتاب. طبیعت اینجا هیچوقت برای من تکراری و عادی نمیشه. هنوز به اندازه روزهای اولی که وارد این قاره شدم دوستش دارم و تحسینش میکنم.
عاشق رستورانهای توی پیاده رو هستم. اینکه بشینم یک قهوه دست بگیرم و مردم رو تماشا کنم. یکجورایی برام مثل مدیتشن میمونه.

ترانه جان واقعا یکی از دغدغه هام اینه که اینجا برام عادی بشه و این لذتی که الان میبرم و دیگه نبرم و خیلی خوشحالم که شما میگید هنوز براتون قشنگه به اندازه ی روزای اولی که دیدید
من عاشق دیدن آدما تو این رستوران هام و صدای مبهم حرف زدن هاشون که توی فضا هست خیلی خوبه

در بازوان 11 خرداد 1400 ساعت 18:52

قربونت برم
ایشالا این تابستون آلمان چنان آفتابی بشه در حد یزد مثلا

فقط خودم نیستم که. از وقتی گفتم این پیج همسایه دوستمه، مامانم هم پیگیره حتما بگیر ازش

تا این لحظه که گویا یه جوری سرد بوده که سابقه نداشته ایشالا ازین به بعد درست بشه :)
ای جانم مامانتو سلام برسون

فاضله 11 خرداد 1400 ساعت 18:49 http://1000-va2harf.blogsky.com

قشنگه

چشات قشنگه

در بازوان 11 خرداد 1400 ساعت 18:16

هربار توی استوری های همساده میبینم هوا آفتابیه نمیدونی چه شعفی منو میگیره. من که تقریبا از آفتاب متنفرم... تنها دلیلم تویی

چه تصویر زیبا و رهایی و چه سبزهای خوشرنگی خدایی

ای وای الهام ویران شدم :)) زندگیت ایشالا آفتابی باشه و از آفتاب اونجا هم لذت ببر و هرگز غر نزن
باید برم از همسایه مون پورسانتمو بگیرم

بعله الهام اینا تو بهشت زندگی میکنن و قیافشونم یه جوریه که “اینا چیه مثلا ؟!”

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد