9 جولای

چند ماه پیش توی اخبار وزیر بهداشت میگفت که تا آخر جولای هفتاد درصد بزرگسالان رو واکسینه میکنند . یادمه اون موقع گفتم : ما که جز این هفتاد درصد نیستیم . تقریبا دو هفته بعدش از طرف شرکت همسرم گفتند که میتونیم برای دریافت واکسن ثبت نام کنیم . اما ما نکردیم چون واکسن جانسون اند جانسون بود و همسر من کلا هوم آفیسه و منم کلا خونه ام و دیدیم خیلی واجب نیست برامون و میتونیم صبر کنیم . چند وقت بعدش یکی از دوستانمون گفت که از طریق دکتر خانواده میتونیم واکسن بگیریم و ما اونو هم پشت گوش انداختیم . دوستم خبر داد که از سایت دکتر لیب میتونیم نوبت بگیرم و اصرار داشت که اینو پشت گوش نندازیم چون خیلی راحته . چک کردم و دیدم نزدیکترین جایی که نوبت خالی داره شهریه که نیم ساعت باهامون فاصله داره که اونم بخاطر همین پشت گوش انداختیم . میخوام بگم ما جز اون دسته ی خیلی بی خیالا بودیم وگرنه خیلی از دوستانمان خیلی وقت پیش به طور کامل واکسینه شدند . تا اینکه یک روز اتفاقی دیدم میشه توی سایت مرکز واکسیناسیون شهرمون ثبت نام کنیم . اومدم ثبت نام کنم گفت باید تلفنی تماس بگیرید . تلفنی تماس گرفتیم و مشخصاتمون رو یادداشت کردند و گفتند با توجه به سن و وضعیت سلامت تون ممکنه شش تا هشت هفته دیگه نوبت تون بشه . در واقع می افتادیم آخر لیست . راستش من اصلا انتظار نداشتم همون هشت هفته دیگه هم بهمون نوبت بدن . یک ساعت بعد یک ایمیل دادن حاوی یک وقت واکسن برای سه روز بعد و نوبت دوم برای یک ماه بعدش . ازینکه تو همه چیز دست بالا رو میگیرند و الکی تو آدم انتظار ایجاد نمیکنن راضیم ازشون . اما بازم ازینکه اینقدر زود نوبت دادند واقعا تعجب کردم . همسرم که تعجب منو دید گفت :‌ تو خودت به خودت بیشتر نگاه مهاجر و غریبه رو داری تا اینا ! 

توی راه برگشت از واکسن خوردن ! فکر میکردم تو همه ی زندگیم هیج وقت حسی که الان داشتم رو نداشتم . توی همه ی زندگیم هروقت یکی میومد یه قول و وعده ای میداد مطمئن بودم چرته و همیشه برای همه چیز باید یک استرس مضاعف می داشتم . نه اینکه الان اینجا بهشته یا همه چیز گل و بلبله که اصلا اینطور نیست اما ساده ترین چیزهایی که آدم باید تو کشور خودش داشته باشه رو من تازه اینجا گرفتم متاسفانه . 

با خودم فکر کردم این مدت خیلی چیزهای تلخ و ناراحت کننده ای اینجا نوشتم و خودمم ازینکه اینطوری شده راضی نیستم . تصمیم گرفتم یکم از چیزای خوب بنویسم . 

مثلا ازینکه رابطه ام با دکترم اینطوری شده که مثلا من یک چیزی میگم و اون میگه :‌ من خیلی درکت میکنم . منم فلان سال همین حس رو دقیقا داشتم و میدونم چی میگی . بعد داستان فلان سال رو با جزییات برام تعریف میکنه . منم با شوق گوش میدم . این رابطه ی دو طرفه رو خیلی دوست دارم . مدت ها بود این مدل رابطه ای با کسی تو سن و سال اون نداشتم . چون یکم احساس صمیمت ام بیشتر شده راحت تر هم میتونم درباره ی خودم حرف بزنم و در نتیجه دارم جوابهای خوبی میگیرم و حالم خیلی خیلی بهتر از قبل شده . همین جلسه ی قبل یک چیزی بهم گفت که کلا نظرم درباره ی همه چیز عوض شده و ازون روز دارم تغییرات شگرفی رو میبینم . یک طوری شده که اصلا دوست ندارم متوقفش کنم و دلم میخواد تا آخر عمرم ادامه داشته باشه . از وقتی جلساتم رو کردم هر دوهفته از نظر مالی هم فشاری روم نیست و از این نظر هم راضی ام . خلاصه در یک رضایت خفنی غوطه ورم :)) 

و دیگه اینکه سریال the ,marvelous Mrs Maisel خیلی خوش ساخت و باحاله و خوب حال و هوای آدم رو با اون تصاویر زنده و فانتزی از آمریکا عوض میکنه . هرچند به نظر برای خانم ها جذاب تره و من خودم تنهایی می بینمش و کیف هم میکنم . 

خلاصه زندگی اینطوری هنوز خوشگلیاشو داره . 

نظرات 3 + ارسال نظر
سهیلا 21 تیر 1400 ساعت 07:23 http://Nanehadi.blogsky.com

سریالش خیلی خوبه.دعا میکنم حال دلت خوب باشه.

❤️❤️❤️

دربازوان 18 تیر 1400 ساعت 21:33

عزیزم برای هر سه تاییتون سلامتی و خوشی خیلی زیاد آرزو میکنم

همیشه خوش خبر باشی

این سریال عشق منه. امیدوارم تا فصل جدیدش بیاد اینترنت ما رو قطع نکرده باشن
واکسن پیشکش

فدای تو بشم
اگه قطع کردن من خودم میریزم رو سی دی برات میارم اصلن خواستی میرم اوریجینالشو می‌خرم برات
خنده بهتر از قلبه تازه

ترانه 18 تیر 1400 ساعت 19:44 http://taraaaneh.blogsky.com

مبارک باشه واکسن .اینجا هم همینطوره توی هر موردی دست بالا رو می گیرن و همیشه زودتر از وقتش کاری رو که گفتن انجام میدن.

من هم اون سریال رو خیلی دوست داشتم .

ممنون عزیزم
واقعا این خیلی خوبه که تو آدم هیچ توقعی پیش نمیاد

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد