1 دسامبر


-من همه تنهایی ها رو دیگه از تو میگیرم ..

استاد واقعا حرف حساب میزنه . از لحاظ روحی خیلی نیازمند اینم . تازه اونجاش که میگه : تا به من تکیه کنی ، من یه دیوار میشم ! واقعا اینا درس زندگیه و شوخی بردار نیست . 


-از لحاظ روحی نیاز دارم برم تو فضای آهنگ Lambada سال ۱۹۸۹ . زیر آفتاب و لب ساحل . فقط یکی که عاشق آفتاب باشه و زیرش احساس زنده بودن بکنه و “از مصاحبت سایه بیاید و بگوید کجاست آفتاب ؟“، میتونه دلش غنج بره برای این همه آفتاب توی سال ۱۹۸۹ و اون ساحل و بزن و برقصش . 


-همچنین از لحاظ روحی نیاز دارم به حال و هوایی که یک سیزده به دری هست و جمعی از خوانندگان ایرانی ردیفی نشستند روی چمن و هایده یک آهنگی میخونه و معین تخمه میشکنه و برگشته زل زده به هایده و بقیه هم انگار اومدن مهمونی و منتظر چایی ان ! این حال و هوا رو دقیقا .


بی ربط نیستم . یک شبکه توی ماهواره ی ایرانی پیدا کردیم به اسم Persian nostalgia یا یک همچین چیزی . از صبح تا شب آهنگ های هزار سال پیش رو میگذاره . بعد وسط سرمای اینجا با دیدنش بیخودی خوشحال میشیم و میخندیم . یعنی ذغال سنگ روی چوب های توی شومینه نتونست اینقدر گرمم بکنه. 

 ( الکی گفتم ! اونقد سرد نیست که هیچی چاره نباشه . یا شایدم من عادت کردم به این سرما .. ) 

نظرات 2 + ارسال نظر
لیمو 9 خرداد 1401 ساعت 06:23

آره همونه.
من میشینم قرارمون یادت نره رو به یاد قدیما باهاش میخونم و با آهنگ ِخواننده هایی که خیلی قبل از پا به دنیا گذاشتنم خونده شدن ،میرقصم.

یه حال خوبی تو این آهنگا هست تو این جدیدیا نیست که من نمیدونم چیه ولی حال خوب کنه

در بازوان 11 آذر 1400 ساعت 09:44

فکر کنم دارید بیشتر از زمانی که اینجا بودید فارسی می شنوید؛)))

آخه همینطوریش بیرون از خونه بمباران آلمانی میشیم دیگه کافیه برامون واقعا
ولی نه جدی تلویزیون آلمان زیاد میبینیم جهت پیگیری اخبار و اینا

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد