۱۰ دسامبر

من که در مجموع به چیز خاصی اعتقاد ندارم . حتی به روح هم اعتقاد ندارم اما به عطر اعتقاد دارم. به بوی خوب اعتقاد دارم . به نظرم بهشت اونجا نیست که شراب توی رودهاش درجریانه و انواع و اقسام زنان حوری طور ریختن تا نیاز مردا رو برطرف کنن . بلکه جاییه که بوی خوب می‌ده . اینطوری بگم بهتره که هرجایی که بوی خوب میده بهشته . عطر هم مقدس ترین اکسسوریه با این حساب . البته نمیدونم عطر دقیقا توی چه مقوله کالاهایی جا میگیره ولی برای من به اندازه ی لباس و شام شب مهمه . 

از وقتی وارد بازار و اینجور جاهای اینجا شدم یک جورایی فهمیدم که برای این جماعت هم بوی خوب مهمه . بعد یک بار که یک برنامه ی تلویزیونی میدیدم که درباره‌ ی یکی از هتل های مالورکا بود ( که یکی از مقصدهای اصلی آلمانی ها تو اسپانیاست ) ، یکی از خانه دارهای هتل میگفت که ما هروقت مهمون آلمانی داریم متوجه میشیم چون بعد از تخلیه ی اتاق همه جا بوی عطر میده . این دخترک های جوون که توی خیابون ها راه می‌رن رو نگو . هرجاشون یک بویی میده ! موهاشون یک بویی میده از قِبَل اسپری های مو و بقیه ی جاهاشون هم به همین ترتیب ! این از جمله تزهای زندگی خودمم بود . همین که از هرجات یه بویی بیاد ! حالا اینا حتی اسپری بالشت هم دارن ! که بزنن به بالشت شب با استشمام رایحه ی مثلا اسطوخودس بخوابن . واقعا خیلی ایده اله و من راضیم . 

با تشکر از کریستین دیور ، دقیقا بیست و سه ساعته که شاخص رضایت و خوشبختی و خوشحالیم دو و بیست و سه واحد ارتقا پیدا کرده . وقتی میزنمش میتونم تصور کنم یک گوشه ای از بهشت هست که همیشه توی هواش همچین بویی میده . اینقدر هم با خودم حال میکنم که دلم می‌خواد از خودم خواستگاری کنم . واقعا کنار این همه وجنات و سکناتم ! فقط باید زانو بزنم و در جعبه ی حلقه رو باز کنم و به خودم بگم : بیا بریم اونجا که شباش ، بوی تو باشه تو هواش ! این کریستین دیور یک چیزی از “بوی خوش زن” میدونسته وگرنه این همه بوی گل و بلبل و جنگل و هوای بهار و شکوفه رو نمیتونست جمع کنه توی یک شیشه و سرش یک پاپیون نقره ای بزنه . 


نگاهم الان به زندگی شبیه یک مرحله ای از مستیه که همه چیز اینقدر متعادله که زیادی خوبه . بعد تو زندگی وقتی همچین موقعیتی پیش میاد باید با خودت فکر کنی اینقدر خوبه که ممکن نیست واقعی باشه ! ولی یک جاهایی تو مستی هست که همه چیز خیلی خوبه و توام باور نمیکنی که ممکنه واقعی نباشه .تقریبا همون جاهایی که خیام بهش میرسیده و بعد میگفته :‌ من بنده آن دمم که ساقی گوید ، یک جام دگر بگیر و من نتوانم .. . و زندگی اینقدر زیباست که دلم میخواد کله ملق بزنم توش :)) 


پی نوشت : من اصلا اهل الکل ‌و این فسق و فجورا نیستم . این مراحل مستی رو هم از خوندن اشعار شاعران بزرگمون فهمیدم .

نظرات 6 + ارسال نظر
لیمو 9 خرداد 1401 ساعت 06:16

منم عطر خیلی دوست دارم وتغییر دادنش رو هم دوست ندارم.
میس دیور و سالواتوره سیگنورینا عطرهای منن. اگر هرروز به مشامم نرسن عصبی میشم اصلا.

به به چه خوش سلیقه
من کلا عطرای دیور و خیلی دوست دارم . جدیدا هم یه عطری از لانکوم دیدم اسمشو یادم نیست ولی اونم خیلی خوب بود

رعنا 23 آذر 1400 ساعت 14:04

می فهمم، خواهر من هم همینطوره، میگه دوست دارم هر جا میرم عطرم بمونه بعد رفتنم
من نورنبرگ هستم عزیزم

راس میگن خب من باهاشون موافقم

زیاد دور نیستیم از هم

رعنا 23 آذر 1400 ساعت 12:46

سبک نوشتنت دلنشین و روانه...
در مورد عطر و بو و ... من شخصا فکر می کنم اگر آدم هر روز دوش بگیره و بدنش و لباس هاش تمیز باشند، نیازی به عطر و مام نیست. چون همه اینها مواد شیمیایی دارند که وقتی روی بدن یا لباس میزنیم، تا ساعت ها همراهمون هستند و اون مواد شیمیایی رو می کشیم به ریه هامون. حتما میدونی که وقتی بویی رو احساس می کنیم، یعنی مولکول های اون مواد وارد بینی ما شدن و من واقعا نمیتونم قبول کنم که دستی دستی هر روز صبح تا شب این مواد رو وارد بدنم کنم. چه برسه به اینکه به بالشم بزنم و شب تا صبح هم تنفسش کنم
هر قدر هم بگی بیو هستند، باز مواد شیمیایی برای تشدید و نگهداری بو بهشون اضافه میشه.
البته قبول دارم که زندگی مدرن با زندگی سالم تضاد داره، خودم هم گاهی که مهمونی یا جای خاصی میخوام برم عطر میزنم و یا وقتی باشگاه میرم و میدونم عرق می کنم، مام استفاده می کنم، ولی هر چه سریعتر میشورمش بره.
راستی، من هم آلمان هستم و تعریف هایدلبرگ رو شنیدم و شاید این کریسمس یه سفر یه روزه بریم اونجا. گرچه من سفر توی سرما رو دوست ندارم، ولی چاره ای نیست و اگه بخواهیم به امید گرم شدن هوا جایی نریم، ممکنه فرصتش پیش نیاد.

مرسی رعنا جان خیلی لطف داری عزیزم .

خیلی درکت میکنم درباره ی اینکه دوس نداری چیزی وارد بدنت بکنی منم بوی خوب خیلی دوست دارم وگرنه از این منظر نگاهم دقیقا مثل تویه . مام هم اصلا استفاده نمیکنم و اصلا حس خوبی بهش ندارم . پوستم هم حساسه هرچی میزنم خارش میگیرم . خلاصه اصلا یه وضعی
چه خوب که اینجایی . اگه دوس داشتی بگو کجای آلمانی . هایدلبرگم خیلی خوبه اگه تونستی حتما برو. البته به نظرم تو تابستون برو . شاید آب و هوا خوب نباشه اما سرسبزتره و فکر میکنم قشنگتر باشه

سما 22 آذر 1400 ساعت 05:23

منم عطر خیلی دوست دلرم ولی متاسفانه عطرای مورد علاقم خیلی گرون شدن
کدوم عطر دیور رو میگی?

اره کاملا درجریانم خودمم میخواستم یه عطر بخرم باید کلی پول جمع میکردم

Absolutely blooming رو میگم

زری.. 21 آذر 1400 ساعت 05:41 http://maneveshteh.blog.ir

چه پست خوووووش بویی :)
میدونی که بو از دیرترین قسمت های حافظه است که پاک میشه.
هوس کردم من هم بهش توجه کنم، برای من استفاده از عطر اصلا روتین نیست و فکرکنم باید تجدیدنظر کنم

قربونت عزیزم
اره و به نظر من ازین هم مهم تره . اگه دقت کنی یک بوی آشنا میتونه جزییات زیادی از گذشته رو تو ذهنت بیدار کنه که فکر نکنم چیز دیگه ای بتونه .
بوی آدم ها بخشی از شخصیتشونه

در بازوان 19 آذر 1400 ساعت 18:46

مبارکت باشه و هرروز در حالت دلخوشی و مستی ازش استفاده کنی

پ.ن: کاملا از متن و توضیحاتت مشخص بود اصلا؛)

* من نمی دونم چرا انقدر روی استفاده از هر اسپری حساسم. وسط آلودگی هوا و مازوت نشستم و اگه مثلا بخوام به موهام چیزی بزنم از عذاب وجدان میمیرم که باعث آلودگی زیست محیطی شدم.
یاد این مرضم افتادم باز

فدای تو
چی مشخص بود ؟ اینکه خجسته ام خیلی ؟!
اینا یک سری برند بیو دارن که کلا گیاهیه و طبیعیه و بوهاش هم مثلا بابونه و ازین چیزاس برای شما که عذاب وجدان نگیری . اسپری طوری هم نیست مثه عطره . خلاصه برای اینکه خیالت راحت باشه

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد