۱ فوریه

عصری که شد گفتم من میرم تو اتاق آهنگ گوش بدم و بعد از حرف خودم خنده ام گرفت . آخه کدوم زن سی و خورده ای سالی زندگی و بچه شو ول میکنه و میگه من میرم تو اتاق آهنگ گوش بدم ؟! ولی موضوع اصلا آهنگ گوش دادن نیست و اصلا غالبا توی این وقت ها آهنگ گوش نمیدم . امروز همینطوری هوس کردم وسط تماشای باد و بارون بیرون آهنگ جدید ادل هم گوش بدم . وسط دو تا دفتر و وسایل بی ربطم . داشتم تلاش میکردم نخوابم . با صدای ادل و فشار خودکار روی انگشت‌هام و تماشای بارون . تلاشم چندان موفقیت آمیز نبود و فکر کردم ساعت هفت حتما میخوابم . ساعت شش و نیم سین پیغام داد که الان میتونی صحبت کنی ؟ تازه یادم اومد که صبح پیغام داده بود که شب می‌خواد زنگ بزنه و منم گفته بودم شب موقع خوبیه . 

اما زندگی هم فقط ساعت‌های که میتونی دو تا گوش بشی و از نقاط تاریک رابطه ی دوستت بشنوی و از مشکلاتش و بعد براش سخنرانی کنی که بهتره چیکار کنه و از فیلمایی که دیدی حرف بزنی و اونم یک طوری گوش بده انگار رفته پیش مشاور . پشت تلفن صدای گریه شو بشنوی و فکر کنی که توام به اندازه ی اون غمگینی . درباره ی موضوعات احمقانه صحبت کنید و بخندید و به این فکر کنید که کی دوباره میتونید از نزدیک همو ببینید . و بعد از سه ساعت ببینی که اصلا فراموش کردی که خوابت میومد . زندگی فقط همینا و اگه کسی فکر میکنه غیر از اینه بدونه که سخت در اشتباهه . 

یادمه یک بار همین چند وقت پیش با خنده گفت تو شدی عضوی از خودم آخه من با هیشکی هیجده سال رابطه نداشتم . اونوقت منم خندیدم و از این که با هیچ کس هیجده سال رابطه نداشته کلی چیزهای مسخره درآوردم . اما حقیقت شیرینی بود . آدم بعد از این همه سال دیگه فراموش میکنه که این دوستشه یا عضوی از خانواده‌اش یا اصلا بخشی از خودش . 

نظرات 3 + ارسال نظر
زری.. 13 بهمن 1400 ساعت 13:51 http://maneveshteh.blog.ir

من فکر میکنم به خود ادمها هم بستگی داره، بعضی ها اساسا بعد از هزار سال هم راضی نیستند از درونیاتشون بگویند و بعضی ها بعد از شاید یکی دو سال دوستی اطمینان کنند به دوستشون و از همه چیزشون بگویند. منظورمه علاوه بر درست شنوا بودن طرف مقابل، به شخصیت خودِ گوینده هم مربوطه. من هم دارم از این دوستهایی که از همه چیز هم خبر داریم و چند ساعت ریز به ریز یک موضوع را با هم تحلیل میکنیم فکر میکنم من نمیتونم بدون این یکی دوتا دوستهام بعضی فکرها را یکنم، در مورد اونها فکر میکنم علاوه بر این همدلی شاید اونها هم برای سبک شدن به گوش های من و همفکری من نیاز دارند.

آره به آدمش هم بستگی داره ولی اینکه یکی بتونه با یک نفری که بهش اعتماد داره درباره ی همه تجربه هاش صحبت کنه خیلی خوبه به نظرم . حتی اینکه بتونه گوش بده هم خیلی خوبه . که یک دید جدیدی به آدم میدن . وجود این آدما نعمته .

در بازوان 13 بهمن 1400 ساعت 02:12

خوش به حال سین
هجده سال دوستی و با این کیفیت خیلی کمیابه.
من دو تا دوستی بیست و دو سه ساله دارم ولی خب این صمیمیت توش نمونده. فقط دل هامون به هم نزدیکه

خوش به حال من
اره من اصلا تو مخیله ام نمیگنجه هجده سال. بعد آره منم یه دوستی دارم از دوران دبستان که هنوز با هم درارتباطیم ولی در حد همون دلامونه

Blue Mahya 13 بهمن 1400 ساعت 00:41 http://Bluemahya.blogsky.com

کاش منم از این دوست های چندین و چند ساله داشتم

واقعا خیلی چیز خوبیه . سعی کن بسازیش

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد