21 اسفند

آقا ما دیروز رفتیم آرایشگاه . باید اینجا متذکر بشم که من توی مجموع زندگی پربارم یک بار رفتم آرایشگاه برای درست کردن سر و صورتم و اون شب عروسیم بود که با تمام اصرارهای من برای اینکه همه چیز خیلی ساده باشه و ظاهرا هم بود اما متنفرم از قیافه و عکس های اون شب ام . مابقی زندگیم هم در تمام ایونت ها اعم از نزدیک و دور خودم موهامو سشوار کردم یا حرکت‌های دیگه و از همشون هم راضیم . حالا یک عروسی داشتیم و به اصرار فامیل و با تضمین اینکه فقط موهامو سشوار بکنه و سرمو پر از تافت و اسپری نکنه و دست به صورتم نزنه رفتیم اونجا . 

خلاصه رفتیم نشستیم و دو نفر بودن که به نوبت یک سری کار روی سرِ ما می کردند و در همون بین کلی هم افاضات می کردند . محیط این طوری بود که یک گوشه ما بودیم و کله هامون و دم و دستگاه های اونا ، یک گوشه یکی داشت موهای یکی رو رنگ میکرد ، یک گوشه یکی داشت با یک صدای روی اعصابی تتو می زد و یک گوشه هم یکی داشت مژه می کاشت . همه هم در و داف . لب های حجیم ، بینی های کوچیک ، کارداشیان طور و خلاصه این مدلیا ! 

صحبت از تتو شد و من گفتم که منم مدتهاست دنبال تتو ام . آرایشگر که داشت با‌ گرمای بی انتهای سشوار و یک موپیچ و هرچه زور در توان داشت تلاش میکرد موهامو صاف کنه گفت که اینی که توی همون دو قدمی ما داره تتو میزنه کارش خیلی خوبه و جوهرش فلانه . بعد کناری من گفت که من دوسال پیش تتو زدم و بلند شد که نشون بده که رنگش هنوز نرفته . بلوز رو داد بالا و شلوارشو یکم کشید پایین و یک جایی اون پایین های کمرش رو نشون داد و گفت : اینم تتوی من . یهو آرایشگر با صدای بلندی گفت : واااا این که رنگش قشنگ رفته . بذار من نشون بدم تا ببینی جوهر خوب چطوریه ، رو به روی آینه پشتشو به ما کرد و شلوارش و هرچی زیرش بود رو به طور کل کشید پایین و یک تتو روی یکی از همون ناحیه های اسمشو نبر نشون ما داد . من که خدا میدونه از این حرکت انتحاری و ازین جایی که این رفته بود تتو رو روش زده بود اینقدر خجالت زده شدم که حتی توی آیینه هم نگاه سرسری ای کردم و بعدم سرمو انداختم پایین و فقط متوجه شدم یک چیزی به انگلیسی نوشته . بعد اومد نشست و همه گفتن که آره خدایی تتوت خوب مونده . بعد خواهر من که کنارم نشسته بود گفت : حالا چی نوشتی ؟ اونم با یک قیافه ی پوکر فیسی گفت : 

!!!Do what you love 

به قرآن من دیگه حتی لاخ مویی هم توی بدنم نمونده بود . شما فکر کن یکی بره همچین جمله ای رو همچون جایی بنویسه ! 


 در ادامه که سشوار کشیدن من تمام شد و اصرارهای آرایشگر برای اینکه صورتمو آرایش کنه روم نتیجه نداد اومدم نشستم یک گوشه و با اعصابی داغون از اینکه حالا باید منتظر تمام شدن کار ده تا آدم دیگه باشم و صحبت ها و حرکت‌های پر شأن این در و داف ها رو ببینم با اخم سرمو کردم تو گوشیم . 


بعد یک خانمی با موهای رنگ شده ی وحشتناکی اومد تو و گفت که آرایشگر موهاشو خراب کرده و رنگ مدنظرش این رنگی که الان هست نیست و الان اومده که دوباره رنگ بذاره . همه هم متفق القول گفتند که واقعا گند زده . به نظر من که چیزی فراتر از گند بود . بعد گفت حالا هرکی منو دیده همینو گفته ولی این پدرشوهر من دیروز اومده در خونه و تا من درو باز کردم گفت : به به چقد خوشگل شدی و این رنگ چقد بهت میاد . حالا این پدرشوهرم که همیشه با ما دعوا داره همین دفعه که موهای من اینقدر افتضاح شده اومده تعریف میکنه . رنگ کار ! ازون طرف گفت : میخواستی بهش بگی شما نِمِخه نظر بدی ! همه زدند زیر خنده . بعد یکی گفت حالا امشب میره تعریفت و پیش مادرشوهرت میکنه اونم حسودیش میشه . یکی دیگه هم گفت پس منتظر باش مادرشوهرتم به زودی میاد یه دعوایی باهات میکنه . بحث داشت به سمتی می رفت که به مادرشوهر این بنده خدا چهارتا فحش بدن که صاحب موهای گند خورده گفت : مادرشوهرم عمه امه !! این دفعه همه زیر لبی خندیدند .  

بعد رنگ کار بهش گفت بیا بشین تا رنگ موهاتو درست کنم و به نفر قبلی گفت رنگت باز شده و برو بشین روی سرشور تا موهاتو بشورن . یک خانم دیگه ای هم روی سرشور منتظر بود و مدام به این خانم دستور میداد که حالا چپ شو ، حالا راست شو ، حالا حوله تو محکم بگیر و حالا کلا بچرخ و سرتو از جلو خم کن توی سرشور . این بنده خدا هم نفهمید این چی میگه و پوزیشن های خنده داری می گرفت تا اینکه خانم اولی گفت : عزیزم چیکار داری می کنی ؟! استایل داگی میدونی چطوریه ؟! همون مدلی شو ! اون بنده خدا هم برگشت گفت : خب از اول همینو بگو !! 


سالن که داشت از خنده منفجر میشد من پاشدم و با برگ‌های نداشته ام رفتم توی حیاط و باقی تایم انتظارمو در حیاط سپری کردم و به خودم قول دادم دیگه هیچ وقت نرم آرایشگاه و اگه هم یه روز مجبور شدم تو همون بلاد کفر برم ! 


پی نوشت : خب به سلامتی هوا هم همونی شد که من انتظار داشتم . فقط نمیدونم چرا کلافه ام از گرما ! 


نظرات 10 + ارسال نظر
لیمو 9 خرداد 1401 ساعت 05:33

من اینجاها فقط گاز رو گرفته بودم میخوندم و میرفتم

+راستی ایمیلم رو امروز توی چندتا از کامنتام نوشتم، برات قابل نمایشه؟

اره عزیزم مرسی برای ایمیلت
بهت ایمیل هم میزنم

لیمو 8 خرداد 1401 ساعت 06:27

لیموجان حقیقتا شکفتم
منم تا جایی که میتونم نمیرم آرایشگاه! متنفرم از صحبت هایی که میشه.

من واقعا سالی یک بار هم نمیرم
گفتم یه ایمیلی شماره ای چیزی بده

Sra 23 اسفند 1400 ساعت 07:29 https://naghashihayesara.blogsky.com/

وای خدا عالی بود. الان ایران مدینه فاضله ش شده آرایشگاه. همه اونجان و واقعا مشمئزکننده شده واسه ما:/منم خیلی اذیتم وقتی میرم.فقط متن تتو. دقیقا مغزش همینقدره :)) در حد تتوی روی اون قسمت با همین متن.
خیلی خوش اومدی به کشور خودت عزیزمخوشحالم اینجایی

اره سارا جان واقعا به طرز عجیبی شلوغه ارایشگاها و هرجا مربوط به زیباییه و نمیدونم دنیا این همه خوشگل می‌خواد چیکار کنه اصلا
تتوی اون از هر جهتی نگاه میکنم ضدزن ترین چیزی بود که تاحالا دیدم .
فدای تو بشم عزیزم . خوب و خوش باشی و سال خوبی داشته باشی

در بازوان 22 اسفند 1400 ساعت 16:59

آره متوجه شدم برگ هایی که از شما ریخته با دیدن اون صحنه ها منظورم بود:))

خب پس خداروشکر تو درست متوجه شدی
من شرمنده که اینطور بی ربط برات شفات سازی کردم و پردها رو دریدم واقعا نمیدونم این برداشت منحرفانه و پاسخم چی بود واقعا

مونا 22 اسفند 1400 ساعت 14:20

آره درست میگی... من فکر نی کردم الان به خاطر کرونا باید سالن ها خلوت تر باشن، ولی ظاهرا نه کرونا و نه هیچ چیز دیگه ای تاثیری روی این بیزنس نداره
فکر می کنم منظور الهام توی کامنتش این بود که با دیدن این مناظر، نیازی به اپیلاسیون نیست و هر چی هست خودش میریزه

نه موناجان نه تنها خلوت نیست بلکه بدون ماسک هم توی سالن در رفت و آمد هستن .
خدا مرگم این چه برداشتی بود من از حرف الهام کردم واقعا تو درست میگی من اشتباه برداشت کردم

shirin 22 اسفند 1400 ساعت 07:21

منم از محیط آرایشگاهها متنفرم.از وقاحتی که اکثرا دارند و پشت هر تلاشی برای زیبایی یک انگیزه خاکبرسری نشسته و سایه یه اجبار مردسالارانه روشه. کسی فقط بخاطر نفس زیبایی و آراستگی اونجا نیست. خوشحالم که خودم موهامو کوتاه میکنم و همه کارهای مربوط به آرایش را و هرگز وقتم را نمیگذارم توی اون محیط کثیف بشینم افاضات اون خانمهای ضدزن رو تحمل کنم

اره شیرین جان محیط فوق العاده سمی و داغونه . اینام که اونجا کار میکنن واقعا داغونن .
من یکی از آرزوهام اینه همین موهامم بتونم خودم کوتاه کنم که دیگه بی نیاز از همه جا بشم

زری.. 22 اسفند 1400 ساعت 05:57 http://maneveshteh.blog.ir

من هی سعی میکردم اون جمله انگلیسی را پرسشی ترجمه کنم

زری جان امری بود لامصب . امری بود

ترانه 22 اسفند 1400 ساعت 02:04 http://Taraaaneh.blogsky.com

حسابی خوش گذشته پس.
منکه دلم برای اون محیطها هم تنگ شده حتی.

چی بگم والا خیلی جالب بودن
ایشالا قسمتت بشه هرچه زودتر

در بازوان 21 اسفند 1400 ساعت 21:25

به نظرم اینا با این حرفا و کاراشون می خوان یه سری خدمات رایگان مثل اپیلاسیون رو به مشتری ها ارائه کنن که خداروشکر موفق هم بودن:))

الهام جان تتوی این بنده خدا روم به دیوار روی باسنش بود . فک کنم دچار سو تفاهم شدی گفتم چون خیلی موضوع مهمیه روشنت کنم

مونا 21 اسفند 1400 ساعت 19:31

من هم کلا از محیط ارایشگاه و اون سر و صداها و بوها و شلوغی خوشم نمیاد. ولی فکر می کنم جایی هم که رفتی جای خوبی نبوده. تو آرایشگاه های خوب و حسابی معمولا ارایشگرها با مشتری زیاد حرف نمیزنند و بخش هاشون هم جداست. مثلا بخش رنگ مو که با مواد و شستن و اینا کار دارند جداست از قسمت تتو یا ناخن یا ... حداقل تجربه من اینطور بود. گرچه همون هم من چون طوری میرفتم که همه کارهامو یه دفعه انجام بدم مجبور میشدم همه بخش ها رو برم... سعی می کردم سرمو با نگاه به زیبا شدن مشتریا گرم کنم، مخصوصا عروس ها
فکر می کنم المان هستی مثل من. اینجا همونطور که میدونی هم هزینه ها خیلی بالاست هم هر کاری رو انجام نمیدن. مثلا اپیلاسیون یا حتی بند صورت هر جایی انجام نمیده. منم هر بار میرم ایران یک روز رو کامل میگذارم برای ارایشگاه از مو و ناخن و ابرو و همه کارهایی که دوست دارم

مونا جان اتفاقا سالنشون تو یک جای خیلی خوب شهره و یکی از دوستای دختر دایی من بودن و فک کنم برای همون خیلی با ما احساس صمیمیت میکردن . فکر میکنم برای اینکه یه پول بیشتری دربیارن اینطوری هر قسمتی رو اجاره میدن به یکی ولی در کل سالن خوب بود آدماش خیلی جالب بودن
اره میدونم اونجا گرونه منم زیاد سرو کارم با آرایشگاه نیست برای همون مشکلی هم ندارم اونجا برم همین سالی یه بارو

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد