دیگه اینقد همه بهم میگن شما فرانسوی هستین ؟ که با خودم میگم نکنه من زندگی قبلیم فرانسوی بودم ! توی یک شهر کوچیکی نزدیک های جنوب فرانسه زندگی میکردم و صبح ها با دوچرخه می رفتم سرکار و عصرها با یک روزنامه و یک دسته گل پشت دوچرخه ام برمی گشتم خونه . بعدازظهرها لش میکردم و دوست پسر فرانسوی ام که آشپز رستوران سر کوچه مون بود برام آشپزی میکرد ! عصرهای طولانی تابستون میرفتم زیر سایه ی یک درختی دراز می کشیدم و کتاب میخوندم . پیر هم که می شدم موهامو کوتاه میکردم و همچنان رژ قرمز میزدم و گردنبندهای دوران جوونیم رو مینداختم . 

 آخه دیروز داشتم با دهنم یک صداهای نوچ پوچی درمیاوردم و اصلا هم حواسم نبود چون داشتم کارم رو میکردم که یکی‌ از همکارای امریکایی مون میگه میدونی این کارو فرانسوی ها خیلی میکنن ! 

یعنی چی این کار و فرانسوی ها خیلی میکنن ؟! یعنی یک ملت صدای نوچ نوچ با فک شون درمیارن ؟! دیگه کائنات دارن بهم میگن من یک ربطی به فرانسه دارم و تنها ربطی که میتونم پیدا کنم اینه که توی زندگی قبلیم فرانسوی بودم چون تو زندگی الانم که هنوز پام رو هم توی فرانسه نذاشتم !

این که از این . دیروز ز وسط صحبت هامون درباره ی دانشگاه و بار هواپیما و پست و این چیزها یهو گفت : راستی بهت گفته بودم از وقتی میری سر کار روحیه ات خیلی خوب شده … 

البته که سر کار رفتن عامل موثریه ولی خودم حس میکنم چیز درونی تری تغییر کرده و به دلایل نامعلومی احساس رضایت و خوشبختی میکنم . مدتها تلاش میکردم که همچین حسی داشته باشم و فکر میکردم باید داشته باشم اما نداشتم . هزارجور کتاب میخوندم و تراپی می رفتم و خودم رو به زمین و آسمون می کوبیدم ولی تهش نبود اون چیزی که باید می بود . بخاطر خیلی از تصمیم های زندگیم ناراضی بودم یا لااقل صددرصد راضی نبودم ‌و بخاطر چیزهایی که مقصرشون من نبودم هم حتی با خودم درگیر بودم . اما یک مدته فکر میکنم واقعا شاهکار زدم توی زندگیم و هرکاری کردم واقعا بهترین کار بوده و هر تصمیمی گرفتم بهترین بوده و به خودم یک طور بی سابقه ای افتخار میکنم و از جایی که هستم ، از آدم‌هایی که اطرافم ان و از همه چی راضی ام و عاشقانه همه چیز رو دوست دارم . به نوشتن نمیاد حس ام و شبیه این چیزشعر! هایی که بقیه میگن شد ! ولی خیلی خوشحال و شاکرم و خدا کنه تا وقتی زنده ام همین حس باهام باشه . 

اینم از این ! چند روز پیش پنگوئنم میگه : مامان links به آلمانی چی میشه ؟! :)

نظرات 9 + ارسال نظر
لیمو 2 مهر 1401 ساعت 07:50 https://lemonn.blogsky.com/

بوس به لپت عزیزم
خوشحالم که سلیقه تو هم بودن.

پریسا 21 شهریور 1401 ساعت 13:17

عزیزم اگه بیاین پیش ما با هم میتونیم بریم استراسبورگ فرانسه رو ببینیم.
اصلنم دون نمیپاشم

پریسا من از خدامه بیام این لامصبا منو گیر آوردن به خدا برای دوروز تعطیلی همش میگن این تاریخ نمیشه اون تاریخ نمیشه !
ولی من یه نظر دیگه دارم شما پاشین بیاین اینجا بریم پاریس یهو بزنیم به قلب فرانسه

Blue Mahya 21 شهریور 1401 ساعت 11:03 http://Bluemahya.blogsky.com

دی اکتیو کرده بودم :( برگشتم دوباره‌. اولین کاری هم که کردم دوباره اینجارو خوندم

خوب کاری کردی برگشتی بنویس که نوشتن سهم دل تنگه
خوش میای عزیزم همیشه

لیمو 21 شهریور 1401 ساعت 06:14 https://lemonn.blogsky.com/

اصلا میدونی من عاشق فرانسه ام؟ پس برای همینه که تو رو هم دوست دارم لیموجانم
+ چقدر بابت حال خوبی که آخر پست نوشتی برات خوشحال شدم. این حال همیشگی باشه واست عزیزدلم

تو هم ؟ قربونت بشم حس دو طرفه اس
مرسی عزیزم خیلی خیلی مرسی
درضمن ما با لیست فیلمای شما حال می‌کنیم ها

Blue Mahya 21 شهریور 1401 ساعت 00:13 http://Bluemahya.blogsky.com

وقتی میخونم پست هاتون رو همون حس قدیمی همیشگی هست. قلمی که چکیده و بزاقِ فکرِ خودتونه و کلماتی که مربوط به ثانیه های واقعیه و نهایتا توی این وبلاگ زندگی ریشه دَوانده

وای عزیزم چطوری ؟ کجایی تو ؟ من چند روز پیش خیلی به یادت افتادم داشتم اون آهنگی که اینجا گذاشته بودی رو گوش میدادم ( lemon tree ) با خودم گفتم کجا رفت این دختر؟!
فدات شم عزیزم لطف داشتی همیشه تو بهم
راستی چه خوب که وبلاگت هست چون قبلا یکی دوبار چک کردم پاک کرده بودی

دربازوان 19 شهریور 1401 ساعت 13:59

سلام عزیز من
شاید زندگی داره راهنما میزنه که بدونی قراره بری فرانسه، بهتر از این تصویری که گفتی رو داشته باشی:) دنیا رو چه دیدی

دلت همیشه خوش باشه

به به الهام خانم
چطوری شما ؟

راستش الهام شاید باورت نشه ولی دوست ندارم برم فرانسه زندگی کنم . تعریف هایی که شنیدم زیاد جالب نیست اخه نیس من از امریکا اومدم اینجا فرانسه با استاندارد هام مطابقت نداره

نسیم 19 شهریور 1401 ساعت 06:03

Très Gentille Fille

Merci Merci

شادی 19 شهریور 1401 ساعت 05:47 http://setarehshadi.blogsky.com/

چه خوبه که به رضایت درونی رسیدید، سعی کن حفظش کنی و حالش رو ببری مادام جان.

مرسی عزیزم حالا نمیدونم این اسمش رضایت درونیه واقعا یا موقتیه ولی خیلی سعی میکنم و امیدوارم موقتی نباشه

ربولی حسن کور 18 شهریور 1401 ساعت 04:07 http://Rezasr2.blogsky.com

سلام
ببخشید بونجوق مادام لیمو!

بنجوق دکتُق

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد