واقعیتش اینه که همکارای من آدم های صمیمی و خونگرمی هستند . زیادی هم خوب هستند . اول هفته همه همدیگر و بغل می‌کنند و با هم سلام و احوالپرسی می‌کنند . بعد از تعطیلات که میری که دیگه نگو و نپرس . روزی که به کریستف گفتم امتحان تئوری گواهینامه رو قبول شدم یک طوری بغلم کرد و تبریک گفت که انگار مدال طلای المپیک آوردم براشون ! بسیار با هم شوخی میکنن و شوخی هاشون بدون تعارف خنده داره ، مثل خودمون . یک روز هم میشاییلا اومد و بهم گفت :

?Wie gehts dir meine Sonne 

اصلا این زبان آلمانی اینقد یک طوریه که توی مغزم نمیره یکی بخواد ازش استفاده ی رمانتیک بکنه ولی اینا بهم نشون دادن زبانشون میتونه قشنگم باشه ! مثل همین که یکی بیاد بهت بگه حالت چطوره خورشید من ؟! 

ولی با همه ی این تفاسیر اون روز که نشسته بودیم سر میز و من یک نگاهم به ز بود که حسابی چاق شده بود و یک نگاهم به بیرون که بارون میومد رفته بودم روی منبر که “ آره اینا بسیار سردن و یک جوری ان و شبیه ما نیستن و تازه زیرپوستی خیلی ام نژاد پرستن و زبانشون هم که دیگه هیچی ..” تو همین سخنرانیم بود که همسرم گفت : این که داره این چیزا رو میگه هرروز میاد و از شوخی های مدیرش و بقیه حرف میزنه و ازاینکه کی بغلش کرده !! ( آره چون من عین خجسته ها میام هر اتفاقی که برام میفته رو ریز به ریز تعریف میکنم !!!) و کی بهش چی گفته و فلان و بعدم میگه آلمانیا سردن ! و بعد رو به من گفت : پس این همکارات کجایی ان دقیقا ؟! 

راستش دقیقا همونجا دیدم داره یه خورده راست میگه . و واقعا چرا من هنوز معتقدم اینا سردن و نژادپرستن و اصلا آخرین مورد نژادپرستی که دیدم چی بوده که تیر آخر رو خوردم و همسرم گفت : این خودش خیلی نژادپرسته با این فکراش !! 

از اون روز فکر میکنم شاید من واقعا یک نژاد پرست درون دارم که کلید کرده به این جماعت و در حالیکه داره توی کشورشون راه میره و از امکاناتشون استفاده میکنه بازم میگه اینا چنین ان و چنان ان ! خیلی نادم شدم و دارم سعی میکنم ریشه های  این نژادپرست درونم رو پیدا کنم و یک طوری نابودش کنم. 


پی اس : من متوجه یک موضوعی واقعا نمیشم . اینکه چطور یه عده توی ایران هنوز میشینن پای بیست و سی و منبع خبری شون تلویزیون ایرانه . منظورم اون عده نیستند ها ! منظورم همین مردم عادیه . مثلا مادر و پدر همسر من طی تماس تلفنی ای که دیروز باهامون داشتن میگن الان گاز شما اونجا قطعه ؟! همه اونجا دارن تظاهرات میکنن چون قیمت گاز گرون شده ؟! حالا این بندگان خدا دو تا آدم تحصیل‌کرده و کارمند اون مملکت ان که حالا درسته الان بازنشسته شدن ولی یک عمری کار فرهنگی کردن . یعنی اینا قاعدتا نباید بشینن پای تلویزیون ایران ولی گویا این تلویزیون ایران هنوز مخاطب های زیادی داره . چون به نظر یک عده ماهواره بده که دلیل نمیشه اراجیف اینا درست باشه ‌و ارزش پیگیری داشته باشه ! اصلا واقعا متوجه نمیشم و این خیلی کلافه ام میکنه . دارم فکر میکنم یکی باید یه حرکتی بزنه و اطلاعات درست رو به یک سری مردم عادی هم برسونه . نمیشه که این همه جنایت رخ بده بعد یک عده ی کثیری اصلا نفهمن چی شده ! دونستن واقعیت حق همه است به نظر من . 


نظرات 11 + ارسال نظر
منجوق 8 آبان 1401 ساعت 11:42 http://manjoogh.blogfa.com

لیمو جان اینجا آدمهایی هستند که حتی شبکه های خارجی رو هم می بینن اما آخرش بیست و سی رو باور می کنن چون اعتقاد دارن ما تو دنیا تکیم و همه با ما دشمنن و می خوان ما و نابود کنن. آدم خودشیفته خیلی داریم که این خودشیفتگی رو به اندازه کشورشیفتگی پرورش دادن

من دارم به هوش جمعی خودمون شک می‌کنم ! آخه فقط ریخت اون یارویی که اخبار بیست و سی رو میگه ازش شرارت و دروغ میباره !!
ما کلا یه خودشیفتگی خوبی داریم که همه جا هم باهامون هست . مثلا یه بنده خدایی اینجا میگفت ما ایرانیا داریم آلمان و می سازیم ! وگرنه اینا نیروی متخصص ندارن که !!!

زری.. 8 آبان 1401 ساعت 07:19

دارم کامنتهای پستت را میخونم، واقعا تو این عصر اینترنت (حتی با همین اینترنت ذغالی و ضعیفی که ما داریم) اگر کسی نخواد چیزی را بفهمه واقعا تلاش زیادی برای نفهمیدن میکنه.
تو کامنتها گفتی مامانت از اونجا خوشش اومده و تنهایی میره بیرون میگرده، لبخند رو لبهام آورد:)

آره زری جان متاسفانه همینطوره
آره طفلک وقتی میبینه ما سرمون شلوغه خودش پامیشه میره بیرون

لیمو 7 آبان 1401 ساعت 08:16

ای خواهر یه آدمایی میبینیم که دیگه بیست و سی دیدن توشون گمه. انگار عمدا چشمها و گوشهاشون رو گرفتن و نمیخوان ظلم رو ببینن!
+ برای کاربر هدیه: ما داریم نیروها رو میبینیم، مردم و شلوغی ها رو میبینیم. فیلمهای اینستا از واقعیت گرفته شدن. از در خونه میایم بیرون دیوار ها قدم به قدم نامنظم رنگ شدن معلومه زیر رنگ ها چیه :))

مشکل همینان دقیقا . و نمی‌دونم چرا اینقد اصرار دارن با واقعیت مواجه نشن ؟!
بعضیا یه طوری جنایتای اینا رو توجیه می‌کنن که خود جنایتکار باورش نمیشه !!

رعنا 6 آبان 1401 ساعت 22:18

سلام
زمانی که ایران بودم میدیدم که دوستانم که خارج از ایران زندگی می کنند شرایط رو سیاه تر می بینند. الان خودم چند سالیه که ایران نیستم و متوجه شدم که چرا. یه دلیلش اینه که ما فقط اخبار منفی رو میشنویم و می بینیم. یک دلیل دیگه اینه که وقتی ادم توی شرایطی زندگی می کنه، به مرور زمان براش عادی میشه. دیدی مثلا وقتی از یه رابطه ناسالم میای بیرون، میگی من چطور توی این رابطه مونده بودم؟ یا من توی تهران هر روز سه ساعت توی راه رفت و برگشت به کار بودم و الان که چند سالیه از ترافیک و مسافت طولانی دور شدم، وقتی میرم تهران میگم من چطور تونستم تو این الودگی و ترافیک زندگی کنم؟ به نظرم آدم لازمه چند وقت یک بار روتین هاشو زیر سوال ببره ببینه آیا واقعا همه چیز اوکیه یا من عادت کردم بهش و میتونه بهتر باشه؟
درباره اخلاق المانی ها، به نظر من در مجموع نسبت به ما ایرانی ها دورتر هستند. من نمیگم سرد، چون سرد نیستند واقعا... ولی به کار هم زیاد کاری ندارند. حتی با اعضای خانواده خودشون. من البته اینطوری بیشتر می پسندم. ولی وقتی آدم به عنوان خارجی، بدون خانواده و دوست میاد، احساس تنهایی می کنه ‌که فکر نمی کنم به کشوری که بهش مهاجرت می کنی ربط داشته باشه. من با اینکه خدا رو شکر از مهاجرتم راضیم، چند وقت پیش رفتم ایران و دوستانم رو دیدم، موقع خداحافظی واقعا به زور جلوی اشکمو گرفتم
با خودم می گفتم من کجای دنیا میتونم چنین دوستانی داشته باشم؟ که انقدر باهاشون راحت باشم و بهم خوش بگذره.
ولی ظاهرا آدم نمیتونه همه چیزو با هم داشته باشه. اونجا هم مشکلات خودش رو داشت، حتی بیشتر...
چقدر خوشحال شدم که مامانت اومدن پیشت. انقدر دلم برای مامانم تنگ میشه... همین واتساپ رو داشت که همو میدیدیم که اونم قطع شده. دیگه باید وایسم ببینم کی میره پیشش که به زور یه زنگ بتونه به من بزنه. دیروز باهاش صحبت کردم، پارتنرم خونه نبود. وقتی اومد بدون اینکه چیزی بگم بهم گفت امروز چقدر خوشحالی، بهش گفتم با مامان صحبت کردم، همین آلمانی 'سرد'، اشک تو چشمش جمع شد ببین توی قرن بیست و یک چه چالش هایی داریم ما!

رعنا جانم سلام
مرسی برای پیغامت .
رعنا جان اتفاقا من ایران که بودم شرایط رو خیلی بدتر میدیدم و اصلا حس خوبی نداشتم . ولی درباره ی اتفاقات الان میدونم منظورت چیه . سال ۹۸ که ایران بودم و اون شلوغی ها شد مثل الان نه پیگیر بودم نه برام مهم بود اینقد که دلم از همه چیز چرکین بود و فقط دلم میخواست ازونجا بیام بیرون البته به نظر من چیزایی که این چند وقت اتفاق افتاد اصلا قابل مقایسه با سال‌های قبل نبود ..
اخ چقد خوبه که تو هم نظرت درباره ی آلمانی ها همینه . واقعا آدم‌های درست و بامحبتی هستن ولی مدل ما نیستن . میدونی رعنا جان هیچ کس و هیچ چیز و هیچ جا با بالاترین سطح رفاه هم جای خانواده و آدم‌هایی که دوستشون داری رو نمیگیره.. یه بار فکر میکردم اینجا همه چیز و مطلقا همه چیز پیدا میشه به جز دوستی که باهاش خاطره ی مشترک داری ..
تو هم اگه تونستی مامان رو چند وقتی بیار پیش خودت برای روحیه خودشون هم خیلی خوبه . مامان من که برخلاف تصور من خیلی ازینجا خوشش اومده و برای خودش میره بیرون و راه میره‌
اصلا این نسل مهاجر ها زندگی پیچیده و عجیبی دارن ..

متین 6 آبان 1401 ساعت 18:42

سلام
هیچ رسانه ای بی طرف نیست و در راستای اهداف و منافع گردانندگانش تصمیم می گیره یک خبر رو بولد کنه یا خبر دیگری رو نادیده بگیره و مواقعی هم فقط بخشی از یک خبر رو انعکاس بده.این مساله ای هست که در تمام رسانه های دنیا وجود داره
اگه از منابع و رسانه های متنوع که اهداف متضاد دارند در جریان اخبار قرار بگیریم تا حدودی می تونیم به واقعیت ها نزدیک بشیم.البته این روزها شرایط طوری شده که حب و بغض های شخصی هر دو جریان باعث میشه حتی اگه منبع خبر موثق هم باشه تعلق شون به یه جریان فکری و سیاسی مانع پذیرش و باور واقعیت ها بشه.
طرفداری متعصبانه از یه جریان سیاسی و فکری مانع دسترسی به واقعیت اخبار میشه.
موفق باشید.

بله هیچ رسانه ای بی طرف نیست ولی در معرض اخبار صد درصد دروغ قرار گرفتن هیچ کمکی به نزدیک شدن به واقعیت نمیکنه .

shirin 6 آبان 1401 ساعت 10:28

منکه فقط بی بی سی فارسی میبینم توی اینستا

شیرین جان پدر خدابیامرزه من اینقد از این انگلیسیا بد میگفت که من رفته تو ناخودآگاهم که “کار کار انگلیسیاس” ولی خب هرچیزی بهتر از بیست و سیِ

هدیه 6 آبان 1401 ساعت 10:25

خوب طبیعتا شما وقتی از یه واقعه صد تا خبر بشنوی و صدبار فیلماشو از زاویه های مختلف ببینی ،اون اتفاق برات صد برابر میشه و این دقیقا اون چیزی هست که تو ایران در جریانه و مردم که دارن زندگی میکنن و رفت و آمد دارن اون حالت انقلاب رخ دادن رو نمیبینن ولی وقتی میری تو اینستا میگی این هفته نباشه هفته ی بعد نظام سقوط می‌کنه ولی هیچ وقتم این اتفاق نمیافته

اینکه اون چیزی که من دارم میبینم خیلی فرق داره با اون چیزی که توی خیابوناس رو قبول دارم ولی ندیده گرفتن این همه فجایعی که این مدت اتفاق افتاده ( و هرروزم داره میفته ) و از کنارش راحت و بی دغدغه رد شدن رو اصلا قبول ندارم .
اتفاقا منظور منم این بود نه با هزار بار خوندن و تجزیه و تحلیل یک اتفاق ، بلکه با یک بار شنیدن خبر قتل یک بچه ی شونزده هفده ساله تو خیابون باید همه پر از خشم و تاثر بشن که حالا کار ندارم که نمیشن و اصلا برای خیلی ها مهم هم نیست انگار !
راستش من همیشه زندگیم مثه شما فکر میکردم و هیچ امیدی به هیچ تغییری تو ایران نداشتم . شایدم الان اومدم اینجا خوش بین شدم ! ولی الان فکر نمیکنم که اینا هیچ وقت سقوط نمیکنن

نازنین 6 آبان 1401 ساعت 10:04

درسته که به اخبار بیست و سی نمیشه اعتماد کرد ولی الان شما میگی بی‌بی‌سی و اینترنشنال و منوتو دیدن کار درستیه که سالهاست که فقط با پخش خبرهای بد و سیاه و بعضا دروغ ایران باعث افسردگی ایرانی‌ها شد و الانهم که از هیچ دروغی مضایقه نمی‌کنند تا جو داخلی رو بدتر نشون بدن و باعث تحریم‌های بیشتر و نهایتا جنگ و نابودی ایران باشند. بخدا صد رحمت به بیست و سی

من یک چیزی رو به صراحت میتونم بگم فقط . اونم اینکه تنها عامل بدبختی و فلاکت و سیاهی خاک ایران و افسردگی مردم ایران اونایی ان که چهل و اندی ساله دارن به مردم حکومت میکنن و از هیچ جنایتی نه به خاک ایران نه به مردم ایران دریغ نکردن . و به نظرم همین یک واقعیت رو اگه همه بفهمن خیلی چیزا عوض میشه .
البته که منبع خبری موثق بی بی سی و من و تو و این و اون نیستن ولی اینکه نفهمی اونا توی اون صدا و سیما دارن به اسم اخبار چی به خوردت میدن هم جالب نیست

هدیه 6 آبان 1401 ساعت 09:30

دقیقاً وقتی ما به فامیلامون که خارج اند میگیم ایران هیچ خبری نیست و باورشون نمیشه همین حال شما رو داریم.
وقتی میگیم همه جا آرومه و ما راحت میریم بیرون و میایم و تجمعی نیست میگن مگه میشه؟پس چطوری اینستا رو نگاه میکنیم احساس میکنیم انقلاب شده

واقعا آدم نمیدونه چی بهشون بگه

من نمیدونم تو‌ خیابونای ایران چه خبره ولی تجمعات دانشگاه ها و آتیش زدن زندان اوین و حمله به دانش آموز و مرگ این همه جوون و نوجوون و راست راست تیر زدن به مردم وسط شاهچراغ و خیلی اتفاقای دیگه نشون از آروم بودن اوضاع نمیده .. و اینا هر کدومشون به تنهایی باید یک کشور و بلرزونه ولی برای ما متاسفانه طبیعی شده انگار ..

Joy 5 آبان 1401 ساعت 23:50

اون روزی که اخبار درست رو از تلویزیون بشنویم و گوشیهامونو کنار بذاریم خیلی هم دور نیست..

مطمئنم

سلام
به همکارانتون بگین توی ایران هرگونه تماس بین نامحرمان از سوی حراست پیگیری میشه ببینیم عکس العملشون چیه؟!

فکر میکنم میدونن تو کشور ما چطوریه .
من با اینکه دوست دارم بفهمن دقیقا الان داره چه اتفاقایی اونجا میفته اما از یه طرف دوست ندارم ایران و ایرانی ها رو مذهبی و خشک نشون بدم برا همون زیاد این چیزا رو توضیح نمیدم مگه خودشون بپرسن ولی کلا اینا با شنیدن چیزای خیلی ساده تری هم بسیار متعجب میشن مثل حجاب اجباری یا مردونه زنونه بودن همه جا یا مثلا به کل ممنوع بودن نوشیدنی های الکلی ..

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد