چند روز پیش جلوی آینه در حال وراندازی موهای سرم بودم که زیادی از ریشه درآمدند و هیچ همخوانی با پایین موهام ندارند و خود پایین موهام هم هیچ همخوانی با رنگی که دوست دارم باشند ندارند و من دوست داشتم فندقی باشند اما حالا یک رنگی شدند که اصلا نمیدانم چه رنگی است و زیادی فر و درهم شدند و فکر میکردم چه بلایی باید به سرشان بیاورم . بروم از ته کوتاه کنم و خیال خودم را راحت کنم یا بروم بالیاژ بکنم و از این سوسول بازی ها یا اصلا ولش کنم همینطوری فر و درهم و دو رنگ بماند تا صبح دولتش بدمد ! توی همین احوالات بودم که یهو یک موی سفید پیدا‌ کردم درست جلو سرم . از مابقی موها جدایش کردم تا بررسی کنم که تشخیصم درست هست یا نه . با خودم گفتم شاید این موی رنگ شده ای است که جان سالم به در برده و چمیدونم از این چیزها که دیدم نخیر ! این طرف و آن طرف و ته و بالایش سفید است . یک موی سفید واقعی . در همان حال که لاخ موی سفید را توی هوا نگه داشته بودم همسرم را صدا کردم و وقتی آمد با اشاره به موی سفید گفتم : این موی سفیده ؟ و اون با بی تفاوتی گفت : آره . با یک سرخوردگی عمیق گفتم : واقعا سفیده ؟ و بعد رهاش کردم و سرم را تکانی دادم و گفتم : حالا هم میتونی ببینیش ؟ خندید و یک نگاه سرسری کرد و گفت نه .


البته که دیده شدن یا نشدنش مهم نیست و بودنش رو زیر سوال نمی بره . فقط فکر میکردم با این صحنه دست کم ده سال دیگه رو به رو میشم اونم به واسطه ی موضوع ژنی چون همه ی خانواده توی این سن و سال ها با اولین تارهای موی سفید مواجه شدند اما دریغ که ژن ها هم مثل وقایع زندگی زیادی شانسی و اتفاقی اند و قرار نیست همه ی خوب خوب هاش یک جا جمع بشوند .


راستش اولش فکر کردم یک قیچی بردارم و صورت مسئله را پاک کنم اما بعد پشیمون شدم ‌. گفتم حالا که عین تک شاخ یک دونه موی سفید دارم بذار باشه و براش خودش رشد کنه و خوشحال باشه . ‌شاید اینطوری حداقل تکثیر نشه ! 


اما گاهی خیلی ناخودآگاه به همسرم میگم این موی سفید من و میبینی ؟ و اون میاد توی صورتم و به چشمام نگاه میکنه و میخنده و میگه نه ! و من با عصبانیت به سرم اشاره میکنم و میگم eigentlich اینجاها باید دنبالش بگردی ! و اون همچنان میخنده . 

من حاضر بودم یک سری چیزها رو بدم و به جاش یک همچین روحیه ی خجسته ای در مقابل این وقایع می داشتم ! 


بله خلاصه اینطوری شد که موی سفید و توی آیینه دیدم .. 




پی نوشت : باز من یه دنیا کار دارم و به جاش اینجا میام اینجا ! یا باز وسط زمستون شد و زبون من باز شده ! 


نظرات 6 + ارسال نظر
Me 8 دی 1401 ساعت 14:38

مزخرفات ذهن خودت رو تقصیر دین اسلام ننداز. همین اسلام بود که 1500 سال پیش گفت زن ها با مردها برابرند و برای زن ها مهریه تعیین کرد که زنان امروز با پول مهریه و طلاق به خونه و زندگی و ماشین رسیدند. وگرنه اروپا بود که زنان رو برای روسپیگری می خواستند و از مهریه و ازدواج خبری نیست

من موندم شماها به خودتون زحمت میدین‌از یه وبلاگ دیگه میاین اینجا که جواب منو به پست یکی دیگه بدین که چی بشه دقیقا ؟!

از اسلام واقعی که در ایران هست لذت ببر . توصیه میکنم برای اینکه بیشتر لذت ببری برو افغانستان و زیر سایه ی طالبان زندگی کن چون اسلام واقعی رو اونا بهتر دارن پیاده میکنن . ازاینکه زنان کشتزار مردان هستن خوشحال باش و همینطور ازاینکه تو اسلام برای زن ها مهریه تعیین شده !! تو قرن بیست و یکم شماها هنوز نفهمیدین مهریه دادن و گرفتن برای ازدواج عین کالا فرض کردنِ زنه ؟! و افتخار میکنید به اینکه برای زن توی اسلام مهریه تعیین شده ؟! اسلام گفت زن و مردا با هم برابرن ؟! واقعا لذت ببر از این تساوی !!
درضمن اینکه تو اروپا چه اتفاقی افتاده و داره میفته به ما ارتباطی نداره چون زن ها در حال حاضر تو اروپا از اوضاعشون راضی ان و برای پایه ای ترین حقوق شون از جمله حق انتخاب پوشش نباید کشته بدن ! ما بهتره به فکر جامعه ی مریض خودمون باشیم به جای اینکه بخوایم اروپا و امریکا رو نقد کنیم .
به شما و دوستات اکیدا توصیه میکنم از اسلام و فرصت هایی که در اختیارتون قرار داده لذت ببرین و به امثال ما هم کاری نداشته باشید

آسمان 7 دی 1401 ساعت 02:25 http://avare.blog.ir

سلام
هرچی فکر کردم یادم نیومد اولین تار موی سفیدم رو کی کشف کردم. اما گمونم دبیرستانی بودم.
الان کلی از موهام سفیده با اینکه سی سالمه :) کاملا هم مشخصه! اما تا حالا رنگشون نکردم. بر خلاف اصرار شدید دیگران. دوسشون دارم شاید!
البته که ژنتیکیه ولی دیگه کاریه که شده :))

عزیزم سلام
اره سفید شدن مو خیلی ژنتیکیه چقد خوب که توام رنگ نمیکنی . آخه بعضی ها موهاشون خیلی قشنگ سفید میشه احتمالا مال توام همینطوریه بعد آدم اصلا دلش نمیاد رنگشون کنه

زری.. 6 دی 1401 ساعت 12:42

لیمو از خوبی ام نیست خواهر:) من کلا خیلی کم جلوی آیینه میرم:) اصلا یهو یه چیزی را میبینم! اینقدر که فکر میکنم یک شبه اینطوری شده!
در مورد رنگ نکردن هم دلیلش همون تنبلی ام هست:)) فکر میکنم رنگ کنم بعدا هی مدام باید ریشه هایی را که در میایند دوباره رنگ کنم:)
اتفاقا بنظر من مدل تو خوبه، شما اهمیت میدی به خودت و درستش هم همینه:)

چرا عزیزم از خوبی اته منم خیلی تنبلم ولی بعضی وقتا یهو یه چیزی میره رو مخم مثل رنگ کردن موهام مثلا . بعد من رنگ میکنم و اونجا به خودم میگم تا ریشه هاش دربیاد دوباره رنگ میکنم ولی بعضی وقتا چند ماه میشه که هیچ رنگی نمیذارم چوووون تنبلم

لیمو 6 دی 1401 ساعت 09:49 https://lemonn.blogsky.com/

من اولین تار موی سفیدم رو توی اتاق پرو فروشگاه دیدم، درحالیکه داشتم پیراهن پرو میکردم و چندنفر منتظر بودن پشت در. همینطوری هی اینوری اونوریش کردم بعد تا در و باز کردم گفتم شما هم میبینینش؟! بعد دیگه خودمم گمش کردم.
+ هر دلیلی که داره خوبه.

عزیزم عجب جایی دیدی اولین تار موت و
منم پیداش نمیکنم غالبا ولی میدونم که هست

زری.. 5 دی 1401 ساعت 21:29

من چند ماه پیش یکهو دیدم وااااا چرا نصف سرم سفید شده:( بعد به دخترم گفتم ببین پشت سرم هم همینقدر سفید دارم؟ گفت آررره! باورم نشد تا یه عکس گرفت و بهم نشون داد!
برای من دیدنشون خوشایند نبود… اما نه اونقدر که موهام را رنگ کنم. الان هم که کلا فراموش شده اند انگار

چه خوبی تو زری جانم که متوجه سفید شدن سرت نشدی من گویا خیلی بیکارم پس بعدم آفرین بهت که رنگ نمیکنی

سلام
مسئله اینه که دلتون جوون باشه که هست
شاد باشید

سلام
آره خب
مرسی

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد