اومدم یک مقدار افاضات سیاسی بکنم !


-اولا که بسیار خرسندم که چنین ائتلافی از این آدم‌ها تشکیل شده و از دیدن کنفرانس خبری دانشگاه جرج توان واقعا لذت بردم و افتخار کردم . چه جواب های هوشمندانه و هم جهتی به سؤال‌های گاها جهت دار داده شد و چقدر همه چیز بر خلاف همه ی این سال ها درست و به جا بود.   

من یک سری همکار دارم که مثل خودم خارجی هستند و تقریبا از همه جای دنیا هم هستند . امریکا ، انگلیس ( که جا داره یک پست مجزا بنویسم در باب اینکه چرا یک نفر باید از امریکا و یا مثلا لندن مهاجرت بکنه ؟! چون جواب این سوال رو خودم هنوز پیدا نکردم ! ) و ترکیه و مصر و حتی کشورهای جهان سومی مثل سوریه . توی این روزها که باهاشون صحبت می کردم قبل هرچیزی بدون اینکه من چیزی بگم اونا میگفتند که ایرانی ها واقعا مردم باهوش و مدرنی هستند . همشون میگفتند ما هرچی ایرانی میشناسیم دنبال پیشرفت تو زندگی ان ، تحصیل کرده اند و تو مشاغل تخصصی کار می‌کنند ، دنبال یاد گرفتن چیزهای جدیدن ‌و نسبت به موقعیت جغرافیایی شون که خاورمیانه باشه خیلی خوب خودشونو آپدیت کردند . درسته که نتیجه گیری اون ها صرفا از شناخت ایرانی هاییه که مهاجرت کردند ولی این چیزیه که من از زبون همشون شنیدم قبل از اینکه خودم چیزی بگم و از همه جالب تر این بود که یک روز صحبتِ داشتن پاسپورت آلمانی بود که‌ کریستف رو به من گفت : تو که پاسپورت آلمانی داری ؟ گفتم نه ندارم . بعد گفت خب پاسپورت ایرانی که خوبه . یعنی از نظرش پاسپورت ایرانی خوبه !! و نمیدونه که پاسپورت من یکی از بی ارزش ترین پاسپورت های دنیاست !!

 میخوام بگم تو نظر اغلب مردم دنیا ما آدمهای مترقی ای هستیم و حتی ‌بعد از چهل سال و اندی که این بی خاصیت ها و جانی ها تو ایران حکومت کردند این تصویر از مردم ایران خدشه دار نشده . من خوشحالم اگه از این بعد همین چند نفر نماینده مردم ایران توی دنیا باشند چون اینا شبیه تر ان به ما و دنیا هم ما رو همینطوری میشناسه . نه شبیه اون بی سوادهایی که حتی یک جمله نمیتونن به انگلیسی صحبت کنن ، جدا از تمام جنایات و اقدامات تروریستی که این طرف و اون طرف میکنن . 


-چند شب پیش اتفاقی یک مصاحبه از سوسن تسلیمی دیدم . بی حرف پس و پیش به نظر من اون بهترین بازیگر زن سینمای ایران هست . یک بازیگر به معنی واقعی کلمه . من هنوز هم از دیدن نقش هاش توی فیلمهای بیضایی متحیر میشم . توی مصاحبه اش یک جایی میگه بعد از انقلاب یک نامه نوشتم و اعتراض کردم به وضعیت تئاتر و بعدش از تئاتر اخراج شدم . سر فیلم سینمایی بعدی گفتن این خانم نگاهش توی این فیلم زیادی قدرت داره ! و شخصیت اش قوی تر از شخصیتِ مردِ فیلم هست ! و باید همه ی اینها اصلاح بشه . و بعد میگفت یک نفر هرروز میومد و فقط چک می‌کرد که دوربین در زشت ترین زاویه از صورت من فیلم بگیره ! ( قابل توجه که اینها از روز اول تا امروز ذره ای عوض نشدند و از همون اول ضد زن ، ضد زندگی و ضد زیبایی بودند و حالا تازه بعد از چهل سال یک عده متوجه شدند که چه خبره و یک عده زیادی هنوز در بی خبری هستند ).

اما چیز جالب تر اینه که یک جایی بیضایی گفته سوسن تسلیمی مثل خیلی از بازیگرای زن ایرانی بعد از انقلاب از جمله نیکی و کریمی و هدیه تهرانی خوش شانس نبود که کارش و هنرش دیده بشه . اتفاقا به نظرم این موضوع حاصل شانس نبود و کاملا انتخاب خود سوسن تسلیمی بود چرا که اون هم می تونست بمونه تو ایران و هیچ اعتراضی به هیچی نکنه و همیشه نقش زن‌های قربانی و بی دفاع رو بازی کنه و همیشه هم روی پرده باشه اما این کارو نکرد .

و اما در کمال فروتنی می گفت : من وقتی از ایران خارج شدم کسی نبودم ! فقط چند تا فیلم بازی کرده بودم … چند تا فیلمِ آدم حسابی ترین کارگردان و نویسنده ی ایرانی رو به اون درخشانی بازی کرده و میگه من کسی نبودم ! و بعد یک نگاه بیندازید به بازیگرای بعد از انقلاب که بخشی از زیادی از موفقیت شون بخاطر زیبایی شون بود و نه استعداد هنری شون و اما طوری رفتار می‌کنند انگار که چه اثر هنری ای خلق کردند ! تاج سرشون هم فاطمه معتمد آریا که معتقده سینمای ایران بعد از انقلاب بخاطر محدودیت هایی که ایجاد کرده شکوفا شده !! 


اره دیگه . آدم‌های درست و حسابی و زن های قوی رو محو و تار کردند تا یک سری آدم معمولی که هرچی اونا میگن رو پیاده میکنن بولد بشن . که بعد یکی مثل جواد ظریف صرفا بخاطر کت و شلوار مرتب و توانایی انگلیسی حرف زدنش  ( که از بدیهیات شغل و جایگاهش هست !) بشه مایه مباهات ملت ! یا مثلا یک سری بازیگر فوق العاده معمولی بشن بازیگرای خوب ایران . 


پی اس : یک چیز بی ربط هم بگم و برم دیگه ! چند روز پیش بعد از مدت ها و واقعا مدت ها نشستم پای اخبار که یهو دیدم داره فرزین رو نشون میده که داره درباره ی وضعیت دلار چرت و پرت میگه . یک لحظه فکر کردم دارم اشتباه میکنم که دیدم زیر نویس کرد : محمدرضا فرزین رییس بانک مرکزی ! ها ها ها ! استاد اقتصاد ما شده رییس بانک مرکزی ! بعد به نوبت یادم از اراجیفش سر کلاس هامون افتاد . وقتی که چقدر احمقانه از برنامه ی یارانه اش دفاع می‌کرد . یک بار که داشتیم تیربارونش میکردیم بابت اشتباهات اقتصادیش با لحن احمقانه ای گفت : برید .. برید امشب یارانه هاتونم براتون می ریزیم ! چی میخواین دیگه !! 

و یک بار دیگه تعریف می‌کرد که روزش رو با شنا در استخر پایین خونه اش شروع میکنه و در ادامه صبحونه رو در فلان کافی شاپ فلان جای تهران میخوره و جوری این ها رو تعریف می‌کرد انگار ما یک سری بدبخت و استخر ندیده و صبحانه نخورده ایم که فقط منتظر یارانه ی احمقانه ی اونیم . با خر فرض کردن ملت و گند زدن به اقتصاد کشور پله های ترقی رو چه زود طی میکنن ! آآآآه …


نظرات 1 + ارسال نظر
زری.. 22 بهمن 1401 ساعت 18:37

میام بعدا بیشتر درباره ی این پستت مینویسم، الان شب امتحانه و از زور استرس دارم وبلاگ میخونم:(
اما این جمله که فرزین گفته «برید .. برید امشب یارانه هاتونم براتون می ریزیم ! چی میخواین دیگه !! » فقط در مورد این جمله بگم که چقدررر احساس حقارت میکنم وقتی یه حقیر اینطوری تحقیرم میکنه و تمام اون چیزی را که خودش لایقش هست را به من نسبت میده:((( خیلی دردناکه! هرچند که میدونم همه ی اینها از حقارت اونه و من نباید به خودم بگیرم اما واقعا مگه میشه به خودم نگیرم وقتی زندگیمون دست همچین کسایی هست؟

زری جانم ایشالا که امتحانت عالی پیش میره . به خودت و ذهنت استراحت بده و خیالت راحت باشه که نتیجه عالی میشه
زری جان متاسفانه اینا کلا لحن شون همینطوریه . همین فرزین و بقیه شون دقیقا یک جوری با ما حرف میزدن انگار ما یک سری نفهم و گدا بودیم خب عزیزم وقتی بدون زحمت ‌و سواد به همه جا برسی دچار یک اعتماد به نفس کاذب میشی ‌و نتیجه اش هم میشه این طرز نگاه به مردم دیگه

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد